❥ 𖨥 شکجه ی عشق ❥ 𖨥

❥ 𖨥 شکجه ی عشق ❥ 𖨥
part ²⁰
×راتو بکش برو تا تیکه تیکت نکردم
/اوم تلخی نکن دیگ جئون بزار با این بیب هاتت آشنا شم(ی نگاه سر تا پایین با حالت بدی نگاه کرد)
×مرتیکه ی عوضی
*کوک بلند شد و از یقه ی مرده گرفت تا خواست شروع کنه به زدن اون مرد میسو مانع شد
+تو ک نمیخوای امشب خراب شه پس بعدا حسابشو برس لطفا
×فقط به خاطر تو
*کوک به بادیگارد هاش دستور داد و اون مرده رو بردن به شکنجه گاه جونگ کوک
+کوک
×جون؟(کمی اخم)
+این مرده کی بود
×دلم نمیخواد راجبش بدونی(اخم و جدی)
+ولی قرار بود هیچ چیز بین ما پنهون نباشه
×اره ولی حتی دلم نمیخواد دربارش بدونی انقد آدم عوضیه
+اوکی اما اگ خودت بودی راضی نمیشدی من بهت نگم
×شریک قبلی پدرم بود ک سر ی ماجرایی دعوای شدید کردیم در همین حد بدون بیب
+باشه بیخیالش....
با چشمام دنبال دوستام میگشتم چونکه اونا هم امشب دعوت بودن....
بالاخره با هزار سختی پیداشون میکنم
+عشقم
×جان
+من برم پیش دوستام ی ذره تو هم برو پیش دوستات
[دوستای کوک همین اعضا هستن]
×قرارمون چی بود؟
+چی بود؟
×ک از کنار من جم نمیخوری
+زودی میام دیگ نه نگو
×نه
+لطفا(کیوت)
×باشه پس مواظب خودت باشی دور هم نرو ک از چشمم دور بشی
+چشم فعلا
بلند شدم سریع رفتم پیش دوستام
پرش زمانی به یک ساعت بعد
ویو میسو
+وایی بچه ها سرم گیج میره(کمی مستی)
&میسواااا فک کنم خیلی خوردیا(مستی)
+یاا سوهی انقد حرف نزن کجا خوردم من
&نصف ودکا هارو تو خوردی میگی من نخوردم
+ایششش به کوک نمیگیا جرم میده از وسططط
یهو دیدم دستی زیر پاهام حلقه شد و رفتم روی هوا
+یاااا تو کی هستی بزارم پایین
×ساکت باش
+تو حالت مستی بودم چیزی نگفتم فقط منتظر حرکت بعدیش بودم بردم بالا سمت اتاق وارد اتاق شدیم آروم گذاشت منو روی تخت خودش هم نشست جلوم
+چیه چرا اونجوری نگام میکنی؟(کمی مستی و کیوت)
×ک به من نگن اره؟
+چیو؟
×ک مشروب زیاد خوردی
+اصلا تو کی هستی من خودم شوهر دارم برو پی کارت وگرنه شوهرم بفهمه تیکه تیکت میکنه(مستی)
×عع جدی اسم شوهرت چیه؟
+من صداش میکنم ددی(خنده)
×ک صداش میکنی ددی اره؟(نیشخند)
+حمله ور شد سمت لبام و وحشیانه شروع کرد به مکیدنشون بعد از چند مین با تنگی نفس جدا شد
+خفه شدم ولم کن کوک خان
×ولت نمیکنم قراره از وسط جرت بدم کوچولو
+یااا غلط کردم
×نچ نچ......(اسمات)