دختری در شب
دختری در شب
پارت12
از دید چویا:
از هم جدا شدیم و یه لبخند رضایت به موری سان زدیم
م. س:خب حالا که اعتراف کردی بر میگردین سر کارتون
ک. س:چییییییییی ینی این یه هفته برای اعتراف به من بودددددددد؟
سرخ شدم:آره.........
م. س:حالا براتون یه ماموریت دارم
من و ک. س:چی؟
م. س:اون گروگانه رو که گرفتید رو تو شکنجه گاه زندانی کردیم، برید ازش حرف بکشید و اگر چیزی نگفت شکنجه ش کنید
من و ک. س:های
رفتیم پیش گروگان و با یه شخص آشنا روبه رو شدم
دازای:به به آقا چویا اومده منو شکنجه کنه
شوکه شدم
چشام داشت از حدقه در میومد
دازای:این دختره کیه؟
ک. س:بامن درست صحبت کن
و یه مشت تو دلش زد
خون بالا آورد ولی چون دستاش بسته بودن حرکتی نکرد
دردشو همون لحظه احساس کردم
روزی که کاتسومی سان بهم مشت زد تمام توانمو از دست داده بودم
دازای:میبینم...... که......... خی..... لی قو...... ی..... هستی😁
با اینکه درد داشت ولی نیشش باز بود
دستم روی صورتم بود چون داشتم گریه میکردم
ک. س:چویا، اینو میشناسی
کاتسومی متوجه گریم شد
ک. س:چویا!
من:آ.... ره😭
دازای:چرا.... داری..... گریه میکنی چوچو؟
داد زدم:دیگه منو با این اسم صدا نزن
دازای تعجب کرد
پارت 13=2لایک🍙🕊
پارت12
از دید چویا:
از هم جدا شدیم و یه لبخند رضایت به موری سان زدیم
م. س:خب حالا که اعتراف کردی بر میگردین سر کارتون
ک. س:چییییییییی ینی این یه هفته برای اعتراف به من بودددددددد؟
سرخ شدم:آره.........
م. س:حالا براتون یه ماموریت دارم
من و ک. س:چی؟
م. س:اون گروگانه رو که گرفتید رو تو شکنجه گاه زندانی کردیم، برید ازش حرف بکشید و اگر چیزی نگفت شکنجه ش کنید
من و ک. س:های
رفتیم پیش گروگان و با یه شخص آشنا روبه رو شدم
دازای:به به آقا چویا اومده منو شکنجه کنه
شوکه شدم
چشام داشت از حدقه در میومد
دازای:این دختره کیه؟
ک. س:بامن درست صحبت کن
و یه مشت تو دلش زد
خون بالا آورد ولی چون دستاش بسته بودن حرکتی نکرد
دردشو همون لحظه احساس کردم
روزی که کاتسومی سان بهم مشت زد تمام توانمو از دست داده بودم
دازای:میبینم...... که......... خی..... لی قو...... ی..... هستی😁
با اینکه درد داشت ولی نیشش باز بود
دستم روی صورتم بود چون داشتم گریه میکردم
ک. س:چویا، اینو میشناسی
کاتسومی متوجه گریم شد
ک. س:چویا!
من:آ.... ره😭
دازای:چرا.... داری..... گریه میکنی چوچو؟
داد زدم:دیگه منو با این اسم صدا نزن
دازای تعجب کرد
پارت 13=2لایک🍙🕊
۱.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.