گمت کرده ام

گمت کرده ام
همین نزدیکی ها
یا شاید میان این همه روزمره گی
پیدایت نمی کنم!
همه جا را گشته ام
لابه لای تمام کتاب ها
و میان دفتر شعرم را …
گیج شدم ، دلم میخواهد
پنجره را باز و هوایی تازه کنم
اما …
میان این همه دود و شلوغی
هیچ چیز تازه نیست
به جز تو ، که می توانی
بهترین اتفاقی باشی که می افتد!
کمکم کن!
صدا شو …نفست را بلند کن
و بگو
بانوی شعر ، بانوی احساس
دوستت دارم
دوستت دارم

#فرشته_رضایی
دیدگاه ها (۱)

جایَت کنارم خالیستمثلِ نبات کنارِ چای مثلِ گلپر رویِ انار مث...

زن جوانی نوشته بود:پول تن فروشی ام رابـه زن همسایه قرض دادمت...

متنفر میشوم از تمامِ دوستانِ پدرمکه در کودکی عروسشان بودم و ...

بعد از عقد رفتیم برای شام شام ما دوتا را توی یک اتاق تزئین ش...

Dark Blood p2

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط