=نه اینطوری نمیشه من خوابم نمی گیره حداقل پاشم برم غذا در

=نه اینطوری نمیشه من خوابم نمی گیره حداقل پاشم برم غذا درست کنم ....
برش زمانی *** ۱۰ صبح
@ نهههههههههههههههههههههه
=چشدهههههه ؟؟؟؟ چرا داد میزنی ؟؟
این که خوابیده !!!!! آروم گفتم:ساتورو کوچولو پاشو ببینم ساتورو پاشو دیگه عزیزم
@ نه من میخوام بخوابم یکم دیگه خواهر جون
=هوی گاووووو پاشوووو
@ چیشده خود نحسش اومده 🥶🥶🥶
=یه دفعه عین کره خر پرید بغلم ...خرس گنده،شدی میپری بغل من ساتورو
=ای خدا این خوابش برد کرد ارا ارا چیکار کنم ؟ سنگینه ..بزور بلندش کردم گذاشتمش رو تخت و پتو رو کشیدم روش
و رفتم بیرون.... تا غذا رو بیارم داخل اتاق
که دیدم سه چهار تا عطسه پشت سر هم زد
خدایا همین مونده بود تو سرما بخوری بهت گفتم هوا سرده آستین کوتاه نپوش مگه حرف گوش میدی آخرش هم سرما خوردی
=*موشی موش* سوگورو میشه بیای خونه ی ما کار دارم باهات ○باشه الان میام ... سایونارا
=ساتورو همین جا بشین تا من برم داروخونه برگردم ..ببین من با کی دارم حرف میزنم این که خوابیده
*دینگ دینگ *موشی موش بله مگونی چان
&امیکو سنسه یه نفرین درجه ویژه به قسمت به محله سنتی توکیو حمله کرده به کمک گوجو سنسه نیاز دارم
= اون سرما خورده نمی تونه بیاد منم حالم زیاد خوب نیست از می می یا نانامی کمک بگیر سایونارا
*دینگ دینگ * منم امیکو سوگورو
= الان میام ... سوروگو خوش اومدی میشه پیش ساتورو بمونی فکر کنم تب داره
اها یادم رفت ساتورو سرما خورده من میرم تا دارو خونه برگردم ....○میخوای من برم ؟
=نه خودم میرم .............

چگونه بود خوشتون اومد ؟؟؟؟؟😊😊😊😊😊😊😊😊😊