یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
<جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
<تا در آغوش که میخسبد و همخانه کیست
باده لعل لبش کز لب من دور مباد
<راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
<بازپرسید خدا را که به پروانه کیست
میدهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
<که دل نازک او مایل افسانه کیست
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
<در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
<زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست
<جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
<تا در آغوش که میخسبد و همخانه کیست
باده لعل لبش کز لب من دور مباد
<راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
<بازپرسید خدا را که به پروانه کیست
میدهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
<که دل نازک او مایل افسانه کیست
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
<در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
<زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست
۱.۴k
۲۸ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.