رفتنت در چشمهایم ماه را بی خواب کرد
رفتنت در چشمهایم ماه را بی خواب کرد
کوچه های سینه ام را غرق در مهتاب کرد
خاطراتت آنچنان در سینه ام سرزنده اند
بی تو حتی می شود این کوچه ها را قاب کرد
تا نگیرد رنگ و روی رفته حس و حال من
حس و حالم رنگ و روی رفته را بی تاب کرد
تا نمیرد چهره ی نیلوفرت در جان من
اشکهای مانده در تن چشم را مرداب کرد.
کوچه های سینه ام را غرق در مهتاب کرد
خاطراتت آنچنان در سینه ام سرزنده اند
بی تو حتی می شود این کوچه ها را قاب کرد
تا نگیرد رنگ و روی رفته حس و حال من
حس و حالم رنگ و روی رفته را بی تاب کرد
تا نمیرد چهره ی نیلوفرت در جان من
اشکهای مانده در تن چشم را مرداب کرد.
۵۹۲
۲۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.