شکرستان من است
شکرستان من است
بریده
تکرارفریادی شکسته درگلو
تنهابوسه های حک شده بردیوارمیدانند
رنج آینه های دق کرده را
نشسته برسرو روی
غبار
به چه کارمی آید
چراغی شکسته درمهستان؟
نه مرامجال اندیشه ای است
نه بوییدن گلی
چه زخمی ازین کاری تر
کوچه هادرحسرت دیدارمردی
به بن بست رسیده
دختران دم بخت
آفتابی
نادیده...
دندان های صدفی
خنده هایی که میروندچراغ خانه ای باشند
بلند و دور
شکرستان من...
شب زنده دارکدامین حقیقت تلخیم؟
یکی درآیدازین ورطه
به کلامی بگویدم
چراوچگونه ؟
زخمی کدامین باورناستوده ایم؟
یاشار
بریده
تکرارفریادی شکسته درگلو
تنهابوسه های حک شده بردیوارمیدانند
رنج آینه های دق کرده را
نشسته برسرو روی
غبار
به چه کارمی آید
چراغی شکسته درمهستان؟
نه مرامجال اندیشه ای است
نه بوییدن گلی
چه زخمی ازین کاری تر
کوچه هادرحسرت دیدارمردی
به بن بست رسیده
دختران دم بخت
آفتابی
نادیده...
دندان های صدفی
خنده هایی که میروندچراغ خانه ای باشند
بلند و دور
شکرستان من...
شب زنده دارکدامین حقیقت تلخیم؟
یکی درآیدازین ورطه
به کلامی بگویدم
چراوچگونه ؟
زخمی کدامین باورناستوده ایم؟
یاشار
۴۲۹
۰۹ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.