مایه اصل و نصب در گردش دوران زر است :دائمآ خون میخورد تیغ
مایه اصل و نصب در گردش دوران زر است :دائمآ خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است : دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست : جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است : شصت وشاهد هردو دعوای بزرگی میکنند : پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است : آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون : آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است : گرببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن : روی دریا کف نشیند ، قعر دریا گوهر است.
۷.۶k
۱۸ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.