قتل عام ها «تیمور لنگ» در آذربایجان، اصفهان، خراسان و هند
قتلعامها «تیمور لنگ» در آذربایجان، اصفهان، خراسان و هند ...
+تاریخ ایران - The History of Iran
تیمور لنگ . یکچند در سیستان به درخواست فرمانروای آن بخش، با یاغیان «نکودری» که مغول بودند، جنگ کرد و پُرآوازه گشت. در همین اوضاع و در هنگام غارت کردن گوسفند، پای راستاش تیر خورد و از آن پس به تیمور لنگ پُرآوازه گشت. وی پس از زد و خوردهایی توانست فرمانروای جُداسَر (مستقل) بلخ گردد و چهارتن از زنان همپیمان پیشین خود «امیر حسین» را به عقد خود در آورد و باقی را به سرداران خود بخشید!
---------------اختراع کلهمنارهها!!--------
یک بار دیگر تیمور لشکر به خراسان آورد و اهل هرات را که شورش کرده بودند به مجازات رساند (785) در همینجا بود که طرح اختراع کلهمنارها از خاطرش گذشت و از سر بریدهی مردم منارههای بلند و هراس انگیزی ساخت. چنانکه «کلاویخو» سفیر اسپانیا در دربار او وصف میکند که در این ساختمانها! جمجمه انسانی در میان دو ردیف، گل و خاک جای میگرفت. چندی بعد در مازندران استقلال بومی خاندان مرعشی را از میان برد. سال بعد دومین یورش خود را آغاز کرد که سه سال به درازا کشیده شد و یکبار دیگر همه جا با خود کشتار و ویرانی برد. این بار لشکر به لرستان برد و در تاختنی که به خرمآباد داشت «ملک عزالدین» را شکست داد و خرمآباد و بروجرد را به دست ویرانی سپرد و از آنجا آهنگ آذربایجان کرد.
سلطانیه، تبریز، ارمنستان و گرجستان را عرصهی ویرانی و کشتار ساخته و فتح کرد. و پس از آن به شیراز و پارس تاخت و بر سر راه خود از همدان و اصفهان گذشت و از مردم اصفهان درخواست خراج و مالیات ارتش کرد. ولی چون لشکر در کار دریافت این مالیات خشونت بی اندازه نشان داد و به دارایی و ناموس مردم دستدرازیها، کرد مردم اصفهان دست به شورش زدند و شماری از لشکریان تیمور لنگ در این شورش کشته شدند. این بار سردار تُرک دیوانه شده بود و فرمان داد تا دستههای «ده هزاره» و «هزاره» و «سده» هر یک به تعداد خویش،ر سرهای بریده را به «محاسبان صاحبقران» تحویل دهند! کار به جایی کشیده شده بود که شماری از لشکریان از این جنایت هولناک دوری میجویدند و سرهای بریده را از «یاساقیان» میخریدند و به محاسبان تیمور لنگ تحویل میدادند. بهای سر انسان به نیم دینار رسیده بود و کسی نمیخرید ولی ترکان آسیای میانه که تازه از ره رسیده بودند، همچنان هر که را میدیدند سر میبریدند.
سپس شیراز را فتح کرد و برای خواباندن شورشی که در خوارزم و دشت قبقاچ رخ داده بود فارس را به دست «سلطان احمد» و «شاه یحیی» سپرد و خود بازگشت و خوارزم را به کلی ویران ساخت و به بیابان تبدیل کرد. تیمور یک بار دیگر و در یک یورش 5 ساله به ایران تاخت و کشتار و ویرانی فراوانی برجای گذاشت و سپس بغداد تختگاه دیرینهی عباسیان را نیز به چنگ آورد و سپس به موصل، تکریت و سرزمین کردها تاخت و در آنجا نیز کلهمنارها ساخت و کشتارگریهای بی اندازه کرد. در آذربایجان و قفقاز و مسکو هم ویرانیهای بیشماری به وجود آورد و کشتارها کرد و سپس به تختگاه خویش بازگشت و در سن 64 سالگی زن نهم خود را گرفت!
ولی این پیری و عشق آن زن زیبا! باعث نشد تا از ددمنشیهای این سردار ترک کاسته شود. او این بار به هند تاخته و با نام جهاد با کفار، "پنجاب" و "مولتان" را گشود و غارت و کشتار از مردمان آن سامان را آغاز کرد. (801) در زمان درون شدن به دهلی 100 هزار اسیر هندو را که در راه به اسارت کرفته بود از ترس احتمال شوروش عرصهی کشتاری وحشیانه کرد و پس از آن قتل عام مردم دهلی آغاز شد و قوم تاتار این بار هشتاد هزار تن از نفوس شهر را به قتل درآوردند. شمار فراوانی از هندوان برای اینکه به دست ترکان نیفتند، خود، و خانه و خانوده و داراییهای خویش را به دست آتش سپردند. در پیگرد پادشاه شکست خوردهی هند، به بخشهای شرقی هند نیز لشکر کشید و روستاها و شهرهای کنارهی رود گنگ را نیز عرصهی ویرانی و کشتار کرد. این کشتارها و ویرانیها و مدت توقف او در هند، تنها پنج ماه و هفده روز بود!
در این میان پسر تیمور لنگ «میرانشاه» که آذربایجان به دست او سپرده شده بود، به دلیل آسیبی که پس از افتادن از اسب به او وارد شده بود از نظر عقلی دچار آشفتگی شده بود، شمار فراوانی از بزرگان شهر و از اهالی آذربایجان را کشته بود و پس از بازگشت پدر 70 سالهی خود که چیزهایی در این زمینه شنیده بود، از در پوزش درآمد ولی تیمور پسر دیگرش «میرزا ابابکر» را جایگزین او کرد. سپس لابد برای تسلی خاطر خویش لشکرکشی هفت ساله ی دیگری را به گرجستان آغاز کرد.
از رود ارس گذشت و از قراباغ در میان برف و سرما به سمت گرجستان رفت و در سر راه هر جا لشکرش میگذشت مرگ و ویرانی به همراه برد. دیرها و کلیساهای قوم را د
+تاریخ ایران - The History of Iran
تیمور لنگ . یکچند در سیستان به درخواست فرمانروای آن بخش، با یاغیان «نکودری» که مغول بودند، جنگ کرد و پُرآوازه گشت. در همین اوضاع و در هنگام غارت کردن گوسفند، پای راستاش تیر خورد و از آن پس به تیمور لنگ پُرآوازه گشت. وی پس از زد و خوردهایی توانست فرمانروای جُداسَر (مستقل) بلخ گردد و چهارتن از زنان همپیمان پیشین خود «امیر حسین» را به عقد خود در آورد و باقی را به سرداران خود بخشید!
---------------اختراع کلهمنارهها!!--------
یک بار دیگر تیمور لشکر به خراسان آورد و اهل هرات را که شورش کرده بودند به مجازات رساند (785) در همینجا بود که طرح اختراع کلهمنارها از خاطرش گذشت و از سر بریدهی مردم منارههای بلند و هراس انگیزی ساخت. چنانکه «کلاویخو» سفیر اسپانیا در دربار او وصف میکند که در این ساختمانها! جمجمه انسانی در میان دو ردیف، گل و خاک جای میگرفت. چندی بعد در مازندران استقلال بومی خاندان مرعشی را از میان برد. سال بعد دومین یورش خود را آغاز کرد که سه سال به درازا کشیده شد و یکبار دیگر همه جا با خود کشتار و ویرانی برد. این بار لشکر به لرستان برد و در تاختنی که به خرمآباد داشت «ملک عزالدین» را شکست داد و خرمآباد و بروجرد را به دست ویرانی سپرد و از آنجا آهنگ آذربایجان کرد.
سلطانیه، تبریز، ارمنستان و گرجستان را عرصهی ویرانی و کشتار ساخته و فتح کرد. و پس از آن به شیراز و پارس تاخت و بر سر راه خود از همدان و اصفهان گذشت و از مردم اصفهان درخواست خراج و مالیات ارتش کرد. ولی چون لشکر در کار دریافت این مالیات خشونت بی اندازه نشان داد و به دارایی و ناموس مردم دستدرازیها، کرد مردم اصفهان دست به شورش زدند و شماری از لشکریان تیمور لنگ در این شورش کشته شدند. این بار سردار تُرک دیوانه شده بود و فرمان داد تا دستههای «ده هزاره» و «هزاره» و «سده» هر یک به تعداد خویش،ر سرهای بریده را به «محاسبان صاحبقران» تحویل دهند! کار به جایی کشیده شده بود که شماری از لشکریان از این جنایت هولناک دوری میجویدند و سرهای بریده را از «یاساقیان» میخریدند و به محاسبان تیمور لنگ تحویل میدادند. بهای سر انسان به نیم دینار رسیده بود و کسی نمیخرید ولی ترکان آسیای میانه که تازه از ره رسیده بودند، همچنان هر که را میدیدند سر میبریدند.
سپس شیراز را فتح کرد و برای خواباندن شورشی که در خوارزم و دشت قبقاچ رخ داده بود فارس را به دست «سلطان احمد» و «شاه یحیی» سپرد و خود بازگشت و خوارزم را به کلی ویران ساخت و به بیابان تبدیل کرد. تیمور یک بار دیگر و در یک یورش 5 ساله به ایران تاخت و کشتار و ویرانی فراوانی برجای گذاشت و سپس بغداد تختگاه دیرینهی عباسیان را نیز به چنگ آورد و سپس به موصل، تکریت و سرزمین کردها تاخت و در آنجا نیز کلهمنارها ساخت و کشتارگریهای بی اندازه کرد. در آذربایجان و قفقاز و مسکو هم ویرانیهای بیشماری به وجود آورد و کشتارها کرد و سپس به تختگاه خویش بازگشت و در سن 64 سالگی زن نهم خود را گرفت!
ولی این پیری و عشق آن زن زیبا! باعث نشد تا از ددمنشیهای این سردار ترک کاسته شود. او این بار به هند تاخته و با نام جهاد با کفار، "پنجاب" و "مولتان" را گشود و غارت و کشتار از مردمان آن سامان را آغاز کرد. (801) در زمان درون شدن به دهلی 100 هزار اسیر هندو را که در راه به اسارت کرفته بود از ترس احتمال شوروش عرصهی کشتاری وحشیانه کرد و پس از آن قتل عام مردم دهلی آغاز شد و قوم تاتار این بار هشتاد هزار تن از نفوس شهر را به قتل درآوردند. شمار فراوانی از هندوان برای اینکه به دست ترکان نیفتند، خود، و خانه و خانوده و داراییهای خویش را به دست آتش سپردند. در پیگرد پادشاه شکست خوردهی هند، به بخشهای شرقی هند نیز لشکر کشید و روستاها و شهرهای کنارهی رود گنگ را نیز عرصهی ویرانی و کشتار کرد. این کشتارها و ویرانیها و مدت توقف او در هند، تنها پنج ماه و هفده روز بود!
در این میان پسر تیمور لنگ «میرانشاه» که آذربایجان به دست او سپرده شده بود، به دلیل آسیبی که پس از افتادن از اسب به او وارد شده بود از نظر عقلی دچار آشفتگی شده بود، شمار فراوانی از بزرگان شهر و از اهالی آذربایجان را کشته بود و پس از بازگشت پدر 70 سالهی خود که چیزهایی در این زمینه شنیده بود، از در پوزش درآمد ولی تیمور پسر دیگرش «میرزا ابابکر» را جایگزین او کرد. سپس لابد برای تسلی خاطر خویش لشکرکشی هفت ساله ی دیگری را به گرجستان آغاز کرد.
از رود ارس گذشت و از قراباغ در میان برف و سرما به سمت گرجستان رفت و در سر راه هر جا لشکرش میگذشت مرگ و ویرانی به همراه برد. دیرها و کلیساهای قوم را د
۲.۵k
۲۸ فروردین ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.