مردی که ویران از فراق ات بود، من بودم!
مردی که ویران از فراق ات بود، من بودم!
از هر جهت در اشتیاقت بود، من بودم!
.
.
هروقت سردت شد همان مردی که سیگارش-
در حکم گرمای اجاقت بود، من بودم!
.
.
در خلوتت گویی تو را هر لحظه می پایید!
روحی که دائم در اتاقت بود، من بودم!
.
.
طاقت می آرم رفتنت را! چونکه مردی که -
عمری فقط در حال طاقت بود، من بودم!
.
.
در زندگی از هر رفیقی، نارفیقی دید؛ -
با این همه اهل رفاقت بود، من بودم!
.
.
مردی که هر کاری که از دستش برآمد، کرد؛
اما به چشمت بی لیاقت بود، من بودم!
.
.
.
از هر جهت در اشتیاقت بود، من بودم!
.
.
هروقت سردت شد همان مردی که سیگارش-
در حکم گرمای اجاقت بود، من بودم!
.
.
در خلوتت گویی تو را هر لحظه می پایید!
روحی که دائم در اتاقت بود، من بودم!
.
.
طاقت می آرم رفتنت را! چونکه مردی که -
عمری فقط در حال طاقت بود، من بودم!
.
.
در زندگی از هر رفیقی، نارفیقی دید؛ -
با این همه اهل رفاقت بود، من بودم!
.
.
مردی که هر کاری که از دستش برآمد، کرد؛
اما به چشمت بی لیاقت بود، من بودم!
.
.
.
۲۸۹
۲۱ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.