سلام بابای مهربونم
سلام بابای مهربونم
می دونی الان چه حالی دارم؟
می دونی الان چقدر دلتنگتم؟
میدونی چقدر ناراحتم ؟
می دونی شب و روزم چطور میگذره ؟
می دونی بدون تو منو مامان تنها توی خونه
چطور زندگی می کنیم ؟
میدونی جای خالی تو توی خونه چقدر ناراحتم می کنه ؟
میدونی از وقتی رفتی دنیای من بی ارزش شده ؟می دونی دست های پر مهرت چند وقته
با دست های من قهرند ؟ میدونی چند وقته صدات رو نشنیدم ؟ می دونی چند وقته توی
خونه صدات نکردم بابا ؟ گاهی فراموش میکنم از پیشم رفتی یه حسی بهم میگه هنوز
هستی احساست می کنم اما نمیتونم ببینمت و اینجوری بی نهایت دلتنگت می شم و
تا وقتی گریه نکنم آروم نمیشم. اما من که نمی تونم گریه کنم تمام روز جلوی مامان
میخندم که آرومش کنم ای کاش میتونسم هر وقت دلم میخواد گریه کنم . میدونی
چقدر دلتنگ روزهایی هستم که کنارم بودی ؟ می دونی چقدر دلتنگ روزهایی هستم
که وقتی از مدرسه بر میگشتم با صدای مهربونت بهم می گفتی خسته نباشی ؟ حالم
خوب نیست دلم گرفته بغض ام ترکیده اشک به چشمام فرصت نمیده دلم گرفته حالم
خوب نیست دلم گرفته ناراحتم ناراحتم ناراحتم...
یاد روزهای آخر عمرت داره عذابم میده دارم دیونه میشم حالم خوب نیست ناراحتم ناراحتم
آخرین کسی که صدای مهربونت رو شنید صدای تپیدن قلب ات رو شنید گرمی دستت رو
حس کرد من بودم با این همه یاد و خاطره, حتی تا آخرین دقایق زندگیت چطور فراموشت
کنم ؟ چطور به نبودنت عادت کنم ؟ یاد روز آخری که وقتی توی کما بودی باهات حرف
زدم تا آرومت کنم نمی دونم صدامو شنیدی یا نه ! اما باهات حرف میزدم به امید اینکه
چشمای نازنینت رو باز کنی بی تحرک با چشمای نیمه باز روی تخت بیمارستان
بودی .چقدر عذاب کشیدم با دیدنت قهرمان من چرا اینطور شد ؟چرا ؟ من هنوز به
وجودتت احتیاج داشتم خیلی زود بود تنهام بزاری.بابا حالم خوب نیست هر چقدر هم از
حال و روز بدم بگم باز هم کم گفتم نمیتونی تصور کنی چه احساس بدی دارم .دلم
گرفته ای کاش کنارم بودی ناراحتم ای کاش کنارم بودی آرومم می کردی.
ای کاش ...
"پیشم نیستی ولی جات همیشه تو قلبمه بابایی"
می دونی الان چه حالی دارم؟
می دونی الان چقدر دلتنگتم؟
میدونی چقدر ناراحتم ؟
می دونی شب و روزم چطور میگذره ؟
می دونی بدون تو منو مامان تنها توی خونه
چطور زندگی می کنیم ؟
میدونی جای خالی تو توی خونه چقدر ناراحتم می کنه ؟
میدونی از وقتی رفتی دنیای من بی ارزش شده ؟می دونی دست های پر مهرت چند وقته
با دست های من قهرند ؟ میدونی چند وقته صدات رو نشنیدم ؟ می دونی چند وقته توی
خونه صدات نکردم بابا ؟ گاهی فراموش میکنم از پیشم رفتی یه حسی بهم میگه هنوز
هستی احساست می کنم اما نمیتونم ببینمت و اینجوری بی نهایت دلتنگت می شم و
تا وقتی گریه نکنم آروم نمیشم. اما من که نمی تونم گریه کنم تمام روز جلوی مامان
میخندم که آرومش کنم ای کاش میتونسم هر وقت دلم میخواد گریه کنم . میدونی
چقدر دلتنگ روزهایی هستم که کنارم بودی ؟ می دونی چقدر دلتنگ روزهایی هستم
که وقتی از مدرسه بر میگشتم با صدای مهربونت بهم می گفتی خسته نباشی ؟ حالم
خوب نیست دلم گرفته بغض ام ترکیده اشک به چشمام فرصت نمیده دلم گرفته حالم
خوب نیست دلم گرفته ناراحتم ناراحتم ناراحتم...
یاد روزهای آخر عمرت داره عذابم میده دارم دیونه میشم حالم خوب نیست ناراحتم ناراحتم
آخرین کسی که صدای مهربونت رو شنید صدای تپیدن قلب ات رو شنید گرمی دستت رو
حس کرد من بودم با این همه یاد و خاطره, حتی تا آخرین دقایق زندگیت چطور فراموشت
کنم ؟ چطور به نبودنت عادت کنم ؟ یاد روز آخری که وقتی توی کما بودی باهات حرف
زدم تا آرومت کنم نمی دونم صدامو شنیدی یا نه ! اما باهات حرف میزدم به امید اینکه
چشمای نازنینت رو باز کنی بی تحرک با چشمای نیمه باز روی تخت بیمارستان
بودی .چقدر عذاب کشیدم با دیدنت قهرمان من چرا اینطور شد ؟چرا ؟ من هنوز به
وجودتت احتیاج داشتم خیلی زود بود تنهام بزاری.بابا حالم خوب نیست هر چقدر هم از
حال و روز بدم بگم باز هم کم گفتم نمیتونی تصور کنی چه احساس بدی دارم .دلم
گرفته ای کاش کنارم بودی ناراحتم ای کاش کنارم بودی آرومم می کردی.
ای کاش ...
"پیشم نیستی ولی جات همیشه تو قلبمه بابایی"
۲۴.۵k
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.