عباس لوای هفت افراشته است
عباس لوای هفت افراشته است
وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را
با دست بریده اش بپا داشته است
هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند
با سرور آفتاب بیعت کردند
رفتند و به دریای ابد پیوستند
چون رود، به اصل خویش رجعت کردند
ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم
جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم
از عمق درون ناله و فریاد نمودیم
با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم
وقتی برای گریه دلم تنگ می شود
لب با دم حسین هماهنگ می شود
تنها نه دل به یاد تو می سوزد ای حسین
از روضه هایت آب، دل سنگ می شود
آن که در عشق تو شد سخت گرفتار منم
وانکه گردیده به دور تو چو پرگار منم
آن که بر ضد ستم کار خروشید تویی
و انکه مردانه تو را گشت هوادار منم
هرکه مرا به روضه تو راه داده است
تاج محبت تو به فرقم نهاده است
از ابتدای خلقت حق در دو چشم ما
تصویری از عزای محرم فتاده است
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید
نزدیکترین راه به الله حسین است
قلندر وار از درمان گذشتند
از آب وآتش وطوفان گذشتند
کبوترهای زخمی تشنه بودند
به نام عاشقی از جان گذشتند
از علقمه آمدی بگو یاس کجاست ؟
گلواژه عشق و شور و احساس کجاست ؟
دستت به کمر گرفته ای لب بگشا
بابا تو بگو عمویم عباس کجاست ؟
سلام بر تو ای ساقی عطشان
ای که جانت سوخت از لب تشنگی
ای فدای کام خشگت یا حسین
آن قدر سوز عطش بالا گرفت
تا که شد بی نور چشمت یا حسین
تشنه ام تشنه ترم کن بر غمت
یا بمیرم یا شهادت یا حسین
در عزای شه دین کرببلا می لرزد
نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد
گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش
کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد
مه، بارقه ای ست در شبستان حسین
شب، حادثه ای ز درد پنهان حسین
هر صبح، ز دامن افق ، خون آلود
خورشید بر آید از گریبان حسین
یاد آور لحظه های دردند عمو
شبهای اسیری ام چه سردند عمو
دیشب سر نی فقط سرت را دیدم
آغوش تو را چه کار کردند عمو ؟!
عالم، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین، مقتدا بایدمان
تدبیر خداهرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
سجّاد که سجّاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد
آن کودک استوار را باور کن
لب تشنه بی قرار را باور کن
تکلیف عطش برای او حتمی شد
شش ماهۀه روزه دار را باور کن
#محرم
وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را
با دست بریده اش بپا داشته است
هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند
با سرور آفتاب بیعت کردند
رفتند و به دریای ابد پیوستند
چون رود، به اصل خویش رجعت کردند
ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم
جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم
از عمق درون ناله و فریاد نمودیم
با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم
وقتی برای گریه دلم تنگ می شود
لب با دم حسین هماهنگ می شود
تنها نه دل به یاد تو می سوزد ای حسین
از روضه هایت آب، دل سنگ می شود
آن که در عشق تو شد سخت گرفتار منم
وانکه گردیده به دور تو چو پرگار منم
آن که بر ضد ستم کار خروشید تویی
و انکه مردانه تو را گشت هوادار منم
هرکه مرا به روضه تو راه داده است
تاج محبت تو به فرقم نهاده است
از ابتدای خلقت حق در دو چشم ما
تصویری از عزای محرم فتاده است
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید
نزدیکترین راه به الله حسین است
قلندر وار از درمان گذشتند
از آب وآتش وطوفان گذشتند
کبوترهای زخمی تشنه بودند
به نام عاشقی از جان گذشتند
از علقمه آمدی بگو یاس کجاست ؟
گلواژه عشق و شور و احساس کجاست ؟
دستت به کمر گرفته ای لب بگشا
بابا تو بگو عمویم عباس کجاست ؟
سلام بر تو ای ساقی عطشان
ای که جانت سوخت از لب تشنگی
ای فدای کام خشگت یا حسین
آن قدر سوز عطش بالا گرفت
تا که شد بی نور چشمت یا حسین
تشنه ام تشنه ترم کن بر غمت
یا بمیرم یا شهادت یا حسین
در عزای شه دین کرببلا می لرزد
نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد
گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش
کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد
مه، بارقه ای ست در شبستان حسین
شب، حادثه ای ز درد پنهان حسین
هر صبح، ز دامن افق ، خون آلود
خورشید بر آید از گریبان حسین
یاد آور لحظه های دردند عمو
شبهای اسیری ام چه سردند عمو
دیشب سر نی فقط سرت را دیدم
آغوش تو را چه کار کردند عمو ؟!
عالم، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین، مقتدا بایدمان
تدبیر خداهرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
سجّاد که سجّاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد
آن کودک استوار را باور کن
لب تشنه بی قرار را باور کن
تکلیف عطش برای او حتمی شد
شش ماهۀه روزه دار را باور کن
#محرم
۱۰.۵k
۲۰ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.