خانه پدربزرگ را دوست داشتم
خانه پدربزرگ را دوست داشتم
ظهرکه می شد بوی غذا تمام اتاق را پر میکرد
آفتاب روی سفره ی مادربزرگ پهن میشد وطعم غذا را دلچسب تر میکرد
کاش آنوقتها هیچ وقت تمام نمی شد...!
www.telegram.me/pavaraqee
ظهرکه می شد بوی غذا تمام اتاق را پر میکرد
آفتاب روی سفره ی مادربزرگ پهن میشد وطعم غذا را دلچسب تر میکرد
کاش آنوقتها هیچ وقت تمام نمی شد...!
www.telegram.me/pavaraqee
۲.۹k
۱۳ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.