امروز هم تو نبودی نشستم در اتاق زیر شیروانی و خلوت کردم
امروز هم تو نبودی نشستم در اتاق زیر شیروانی و خلوت کردم با پیراهن سفیدی که از تو به یادگار نگه داشته ام و لباس مهمانی ات و همان کلاه لبه دار همیشگی...
نشستم و دکمه های پیراهنت را دوختم و اتو زدم و برتن جا رختی کردم و با هم کلی ژست عاشقانه گرفتیم دور از چشم تو...تو را نشان آینه دادم..
هنوز هم همقد رویاهای منی..
.هنوز هم در آغوشت جا میشوم هنوزهم در میان بازوانت جایی برای من هست...
نشستم و دکمه های پیراهنت را دوختم و اتو زدم و برتن جا رختی کردم و با هم کلی ژست عاشقانه گرفتیم دور از چشم تو...تو را نشان آینه دادم..
هنوز هم همقد رویاهای منی..
.هنوز هم در آغوشت جا میشوم هنوزهم در میان بازوانت جایی برای من هست...
۴۲۸
۰۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.