منظور خداوند در آیه 7 در سوره قمر، از اینکه انسان ها چون
منظور خداوند در آیه 7 در سوره قمر، از اینکه انسانها چون ملخ از قبرها بیرون میآیند چیست؟ چرا خداوند در روز قیامت بیرون آمدن انسان را به چیز دیگری تشبیه نکرده است؟

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): فقط بیرون آمدن کفار را چنین تشبیه نموده است، نه همه انسانها را؛ اهل ایمان، بندگان و میهمانان و محبان خاص خداوند متعال هستند که بدون خوف و حزن، و البته خروجشان از این دنیا (مرگ) و ورودشان به عوالم دیگر (برزخ و سپس قیامت)، با اشتیاق و تشریفات تمام میباشد.
متن و ترجمهی آیهی مورد نظر بدین شرح است:
« فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَی شَیْءٍ نُکُرٍ * خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ » (القمر، 6 و 7)
ترجمه: بنابر این از آنها روی بگردان، و روزی را به یاد آور که دعوت کننده الهی مردم را به امر وحشتناکی دعوت میکند (دعوت به حساب اعمال و رسیدن به نتیجه)! * آنان در حالی که چشمهایشان از شدّت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهای پراکنده از قبرها خارج میشوند.
الف – گاهی در مورد چیزی تعریفی ارائه میشود که برای شناخت است؛ گاه توصیفی بیان میگردد که برای درک و فهم بیشتر و عمیقتر است، و گاه به چیز دیگری تشبیه میشود و تشبیه همیشه به خاطر امکان تصور (صورتسازی در ذهن) میباشد – شکل مثالی، به معنای «این همان است» نیست، بلکه تشبیهی است. چنان که میگوییم: «مثل ابر بهار اشک میبارید».
ب – بسیاری از نامهایی که به مجردات (غیر مادی) اختصاص یافته، نام همان چیز یا فعلی مادی میباشد که به خاطر شباهتی، آن نام را برگزیدهاند.
به عنوان مثال به دو اسم «عقل» و «عشق» دقت کنید. عِقال به چیزی [مانند ریسمان] میگویند که با آن چیز دیگری محکم بسته شود. بنابراین، چون شناخت عقلی، به واسطه براهین (دلایل) محکم بسته شده است، به این قوه شناخت در انسان، «عقل» گفتهاند.
قلب، زیر رو شدن است، پشترو و یا دگرگون شدن است. این قلب مادی که در سینه میتپد را به همین دلیل «قلب» نامیدند؛ و آن قلب غیر مادی، که جان آدمی است نیز دائماً در حال زیر رو شدن است.
عشق، از ماده عَشَقَه گرفته شده و آن نام گیاهی است (مثل انواع پیچکها) که برای رشد دور گیاه دیگری میپیچد و در واقع متعلِق و قائم به دیگری است. هر گاه شاخهای از آن جدا شود و به درخت دیگری برسد، به دور آن میپیچد.
صورت ز
*- اگر چه برای چگونگی برانگیخته شدن از قبور و حرکت به سوی محشر کبری، تعاریف دیگری نیز در قرآن کریم آمده است، [مانند: حرکت با سرعت = یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا / المعارج، 43]، اما در امر "تشبیه"، باید مثالی زده شود که واقعیت خارجی (مادی) آن شبیهتر باشد، تا انسان بتواند در ذهن خود صورتسازی کند.
*- اگر چه هر تشبیهی به غیر ملخ، آورده میشد، باز امکان این سؤال وجود داشت که «چرا تشبیه دیگری نیاورده است؟»؛ اما بالاخره "تشبیه"، هر چه گویایی بیشتری داشته باشد، بیشتر قابل تصور، تصدیق و فهم میگردد. لذا به "پرواز ملخها" تشبیه نمود.
تشبیه حشر به پرواز ملخها:
آیه فوق در مورد چگونگی برانگیخته شدن و رفتن به سوی محشر کسانی است که در زمان حیات دنیویشان، منکر و تکذیب کنندهی حق بودند.
فرمود: به سوی "نُکُر" فراخوانده میشوند: «إِلَی شَیْءٍ نُکُرٍ » - نُکر، یعنی چیزی دهشتناک و ناخوشایند! چرا که آنان میدانند به سوی محکمهی الهی خوانده شدهاند و به عاقبت و عقوبت سختی خواهند رسید. اما برای اهل ایمان و عمل صالح، چنین نمیباشد.
●- ملخها در سوراخی در زمین که خودشان حفر کردهاند، تخم ریزی میکنند و نوزادان از آن حفره خارج میشوند. مانند گور و خارج شدن از آن، پس از یک دگردیسی.
●- چشمان آنها از ترس و اضطراب، مانند چشم ملخ سرخ شده است و مانند چشم ملخ که گویی نیمه بسته است، به زیر انداختهاند؛
●- میروند تا همچون ملخ، با دو دست خود، حاصل آن چه را کِشتهاند، درو کنند؛
●- ملخها، ظاهر آرام و بیآزاری دارند، اما ناگهان گویی بنا به فرمان مرموزی که به آنها ابلاغ شده است، به صورت گروهی به پرواز درآمده و به سوی مقصدی حرکت میکنند.
●- کارشان در دنیا، نابود کردن زراعت دیگران میباشد (مانند کار کفار و مکذبین)؛
●- تکذیب کنندگان خدا، معاد، دین خدا و بالتبع هر چه حق است، در این دنیا فقط زندگی حیوانی میکنند، آن هم نه فقط مانند یک حیوان؛ بلکه از هر حیوانی صفتی در انسان وجود دارد که کفار آن را بروز میدهند و البته با شکل همان صفات نیز محشور میگردند.
برخی از دانشمندان گفتهاند: ملخ، موجود عجیبی است که هر بخشی از اعضای او، به حیوانی شبیه است: صورتش همچون صورت اسب، چشمانش مانند چشمان فیل، گردنش همانند گردن گاو، شاخک هایش چون شاخ های گوزن،

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): فقط بیرون آمدن کفار را چنین تشبیه نموده است، نه همه انسانها را؛ اهل ایمان، بندگان و میهمانان و محبان خاص خداوند متعال هستند که بدون خوف و حزن، و البته خروجشان از این دنیا (مرگ) و ورودشان به عوالم دیگر (برزخ و سپس قیامت)، با اشتیاق و تشریفات تمام میباشد.
متن و ترجمهی آیهی مورد نظر بدین شرح است:
« فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَی شَیْءٍ نُکُرٍ * خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ » (القمر، 6 و 7)
ترجمه: بنابر این از آنها روی بگردان، و روزی را به یاد آور که دعوت کننده الهی مردم را به امر وحشتناکی دعوت میکند (دعوت به حساب اعمال و رسیدن به نتیجه)! * آنان در حالی که چشمهایشان از شدّت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهای پراکنده از قبرها خارج میشوند.
الف – گاهی در مورد چیزی تعریفی ارائه میشود که برای شناخت است؛ گاه توصیفی بیان میگردد که برای درک و فهم بیشتر و عمیقتر است، و گاه به چیز دیگری تشبیه میشود و تشبیه همیشه به خاطر امکان تصور (صورتسازی در ذهن) میباشد – شکل مثالی، به معنای «این همان است» نیست، بلکه تشبیهی است. چنان که میگوییم: «مثل ابر بهار اشک میبارید».
ب – بسیاری از نامهایی که به مجردات (غیر مادی) اختصاص یافته، نام همان چیز یا فعلی مادی میباشد که به خاطر شباهتی، آن نام را برگزیدهاند.
به عنوان مثال به دو اسم «عقل» و «عشق» دقت کنید. عِقال به چیزی [مانند ریسمان] میگویند که با آن چیز دیگری محکم بسته شود. بنابراین، چون شناخت عقلی، به واسطه براهین (دلایل) محکم بسته شده است، به این قوه شناخت در انسان، «عقل» گفتهاند.
قلب، زیر رو شدن است، پشترو و یا دگرگون شدن است. این قلب مادی که در سینه میتپد را به همین دلیل «قلب» نامیدند؛ و آن قلب غیر مادی، که جان آدمی است نیز دائماً در حال زیر رو شدن است.
عشق، از ماده عَشَقَه گرفته شده و آن نام گیاهی است (مثل انواع پیچکها) که برای رشد دور گیاه دیگری میپیچد و در واقع متعلِق و قائم به دیگری است. هر گاه شاخهای از آن جدا شود و به درخت دیگری برسد، به دور آن میپیچد.
صورت ز
*- اگر چه برای چگونگی برانگیخته شدن از قبور و حرکت به سوی محشر کبری، تعاریف دیگری نیز در قرآن کریم آمده است، [مانند: حرکت با سرعت = یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا / المعارج، 43]، اما در امر "تشبیه"، باید مثالی زده شود که واقعیت خارجی (مادی) آن شبیهتر باشد، تا انسان بتواند در ذهن خود صورتسازی کند.
*- اگر چه هر تشبیهی به غیر ملخ، آورده میشد، باز امکان این سؤال وجود داشت که «چرا تشبیه دیگری نیاورده است؟»؛ اما بالاخره "تشبیه"، هر چه گویایی بیشتری داشته باشد، بیشتر قابل تصور، تصدیق و فهم میگردد. لذا به "پرواز ملخها" تشبیه نمود.
تشبیه حشر به پرواز ملخها:
آیه فوق در مورد چگونگی برانگیخته شدن و رفتن به سوی محشر کسانی است که در زمان حیات دنیویشان، منکر و تکذیب کنندهی حق بودند.
فرمود: به سوی "نُکُر" فراخوانده میشوند: «إِلَی شَیْءٍ نُکُرٍ » - نُکر، یعنی چیزی دهشتناک و ناخوشایند! چرا که آنان میدانند به سوی محکمهی الهی خوانده شدهاند و به عاقبت و عقوبت سختی خواهند رسید. اما برای اهل ایمان و عمل صالح، چنین نمیباشد.
●- ملخها در سوراخی در زمین که خودشان حفر کردهاند، تخم ریزی میکنند و نوزادان از آن حفره خارج میشوند. مانند گور و خارج شدن از آن، پس از یک دگردیسی.
●- چشمان آنها از ترس و اضطراب، مانند چشم ملخ سرخ شده است و مانند چشم ملخ که گویی نیمه بسته است، به زیر انداختهاند؛
●- میروند تا همچون ملخ، با دو دست خود، حاصل آن چه را کِشتهاند، درو کنند؛
●- ملخها، ظاهر آرام و بیآزاری دارند، اما ناگهان گویی بنا به فرمان مرموزی که به آنها ابلاغ شده است، به صورت گروهی به پرواز درآمده و به سوی مقصدی حرکت میکنند.
●- کارشان در دنیا، نابود کردن زراعت دیگران میباشد (مانند کار کفار و مکذبین)؛
●- تکذیب کنندگان خدا، معاد، دین خدا و بالتبع هر چه حق است، در این دنیا فقط زندگی حیوانی میکنند، آن هم نه فقط مانند یک حیوان؛ بلکه از هر حیوانی صفتی در انسان وجود دارد که کفار آن را بروز میدهند و البته با شکل همان صفات نیز محشور میگردند.
برخی از دانشمندان گفتهاند: ملخ، موجود عجیبی است که هر بخشی از اعضای او، به حیوانی شبیه است: صورتش همچون صورت اسب، چشمانش مانند چشمان فیل، گردنش همانند گردن گاو، شاخک هایش چون شاخ های گوزن،
۱.۵k
۰۸ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.