نقشه کثیف نوعروس 25 ساله برای داماد 61 ساله
نقشه کثیف نوعروس 25 ساله برای داماد 61 ساله
رکنا: کیفرخواست پروندۀ دو متهمی که با همدستی خانمی جوان پیرمردی مقیم آلمان را در بولوار شهید رستمی مشهد با ضربات چاقو به قتل رسانده بودند صادر و به دادگاه کیفریِ یک ارجاع شد.
ماجرای قتل عجیب پیرمرد مقیم آلمان در یکی از خیابانهای مشهد از آنجا شروع شد که چهارم تیرماه سال گذشته بدن خونآلود و نیمهجان مردی ۶١ ساله به یکی از بیمارستانها منتقل شد و کادر پزشکی اورژانس، با توجه به وخامت وضعیت فرد حادثهدیده، اقدامات پزشکی را برای احیای این بیمار انجام دادند اما، به دلیل شدت زخمها و خونریزی شدید، این پیرمرد جان خود را از دست داد.
با مرگ مشکوک این بیمار موضوع بلافاصله به عوامل قضایی گزارش شد و طولی نکشید که بازپرس ویژۀ قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی در بیمارستان حاضر شدند. بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که متوفی از سوی فرد یا افرادی مورد ضربات شدید چاقو قرار گرفته است. برای همین تحقیقات اولیۀ پرونده، با فرضیۀ قتل، از سوی قاضی احمدینژاد آغاز شد.
خواهر متوفی در اظهاراتش به مقام قضایی گفت: «برادرم مقیم آلمان بود و در آنجا زندگی میکرد ولی سالی یک مرتبه برای دید و بازدید به مشهد میآمد. قرار بود برای افطار به خانۀ ما بیاید اما وقت اذان مغرب متوجه سر و صدایی در کوچه شدم. وقتی از پنجره نگاه کردم دیدم که یک مرد جوان در حال کتک زدن برادرم است. با دیدن این صحنه به همراه همسرم به خیابان رفتیم اما دیگر خبری از آن مرد ناشناس نبود و لباسهای برادرم پر از خون شده بود که سریعا موضوع را به اورژانس خبر دادیم و برادرم را به بیمارستان منتقل کردیم.».
خواهر متوفی در پاسخ به سوال بازپرس احمدینژاد مبنیبر اینکه برادرش در مشهد دشمن داشته است عنوان کرد: «خیر اما چند وقتی بود با همسر جوانش که بهتازگی با او را ازدواج کرده بود مشکل داشت.».
مرحلۀ دوم تحقیقات این پرونده در حالی آغاز شد که بازپرس احمدینژاد با فرضیۀ اینکه ممکن است همسر ایرانی مقتول در این حادثه نقش داشته باشد او را به دادسرا احضار کرد تا شاید بتواند سرنخی از این قتل مرموز به دست آورد. زن جوان در مواجهه با مقام قضایی به نوع آشناییاش با مقتول اشاره کرد و گفت: «همسر اولم را دوست داشتم و زندگی خوبی در کنار هم داشتیم تا اینکه متوجه شدم به سمت اعتیاد کشیده شده است و مواد مصرف میکند. برای همین از او جدا شدم. کمکم داشتم احمد را از یاد میبردم که با همسر دومم آشنا شدم. او مقیم آلمان بود و وضع اقتصادی خوبی هم داشت.».
زن جوان در پاسخ به سوال مقام قضایی با این مضمون که آیا با همسرش مشکل داشته است عنوان کرد: «خیر، همهچیز بهخوبی پیش میرفت.».
با توجه به اینکه تناقضاتی در اظهارات زن جوان وجود داشت دستور بازداشت او از سوی مقام قضایی صادر شد و طولی نکشید که این زن ٢۵ساله لب به اعتراف گشود و راز این پرونده را برملا کرد. در تحقیقات بعدی مشخص شد این زن جوان به دلیل علاقهای که هنوز به همسر اولش داشته مجددا با او رابطه برقرار میکند اما حلقۀ مفقوده این پازل قاتل پیرمرد بود که با اعترافات صریح زن جوان مشخص شد او با همدستی شوهر سابقش و دوست شوهرش دست به این اقدام مجرمانه زده است. با به دست آمدن این اطلاعات، ٢١ شهریور ٩۵ متهم دیگر این پرونده (احمد، شوهر سابق زن جوان) دستگیر شد و در بازجوییها به همدستی در قتل پیرمرد ۶١ ساله اعتراف کرد.
این مرد ٣٣ساله در اعترافاتش عنوان کرد: «در کمپ ترک اعتیاد با فردی به نام میثم آشنا شدم و بعد از آن دوستی ما همچنان ادامه داشت. پس از اینکه از کمپ ترخیص شدم به سراغ همسر سابقم رفتم و از او خواستم دوباره برگردد اما او ازدواج کرده بود. او میگفت با شوهرش مشکل دارد و در پی راهی میگردد که با او به هم بزند. رابطۀ ما روزبهروز بهتر میشد تا اینکه همسر سابقم نقشۀ قتل شوهرش را مطرح کرد. او میگفت با این کار ارث خوبی به دست میآورد و مقداری از آن را به ما میدهد. برای همین تصمیم گرفتیم در ماه رمضان که خیابانها خلوت است نقشهمان را عملی کنیم. من و میثم با یک دستگاه موتورسیکلت مقتول را تا خیابان شهید رستمی تعقیب کردیم و وقتی از خودروی شاسیبلندش پیاده شد میثم به سراغش رفت و با چند ضربۀ چاقو کارش را ساخت.».
با به دست آمدن این سرنخ متهم به قتل این پرونده که مردی ٣۵ساله و دارای سوابق کیفری متعدد بود در تاریخ ٣٠ شهریور ١٣٩۵ دستگیر شد و در ادارۀ آگاهی به صورت شفاهی به قتل پیرمرد اعتراف کرد و مقرر شد روز بعد اعترافاتش را در دادسرا مکتوب کند. ظهر سیویکم شهریور هر سه متهم به دادسرا منتقل شده بودند که میثم (متهم اصلی قتل) خود را از طبقۀ دوم به پایین انداخت و در راه انتقال به بیمارستان جانش را
رکنا: کیفرخواست پروندۀ دو متهمی که با همدستی خانمی جوان پیرمردی مقیم آلمان را در بولوار شهید رستمی مشهد با ضربات چاقو به قتل رسانده بودند صادر و به دادگاه کیفریِ یک ارجاع شد.
ماجرای قتل عجیب پیرمرد مقیم آلمان در یکی از خیابانهای مشهد از آنجا شروع شد که چهارم تیرماه سال گذشته بدن خونآلود و نیمهجان مردی ۶١ ساله به یکی از بیمارستانها منتقل شد و کادر پزشکی اورژانس، با توجه به وخامت وضعیت فرد حادثهدیده، اقدامات پزشکی را برای احیای این بیمار انجام دادند اما، به دلیل شدت زخمها و خونریزی شدید، این پیرمرد جان خود را از دست داد.
با مرگ مشکوک این بیمار موضوع بلافاصله به عوامل قضایی گزارش شد و طولی نکشید که بازپرس ویژۀ قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی در بیمارستان حاضر شدند. بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که متوفی از سوی فرد یا افرادی مورد ضربات شدید چاقو قرار گرفته است. برای همین تحقیقات اولیۀ پرونده، با فرضیۀ قتل، از سوی قاضی احمدینژاد آغاز شد.
خواهر متوفی در اظهاراتش به مقام قضایی گفت: «برادرم مقیم آلمان بود و در آنجا زندگی میکرد ولی سالی یک مرتبه برای دید و بازدید به مشهد میآمد. قرار بود برای افطار به خانۀ ما بیاید اما وقت اذان مغرب متوجه سر و صدایی در کوچه شدم. وقتی از پنجره نگاه کردم دیدم که یک مرد جوان در حال کتک زدن برادرم است. با دیدن این صحنه به همراه همسرم به خیابان رفتیم اما دیگر خبری از آن مرد ناشناس نبود و لباسهای برادرم پر از خون شده بود که سریعا موضوع را به اورژانس خبر دادیم و برادرم را به بیمارستان منتقل کردیم.».
خواهر متوفی در پاسخ به سوال بازپرس احمدینژاد مبنیبر اینکه برادرش در مشهد دشمن داشته است عنوان کرد: «خیر اما چند وقتی بود با همسر جوانش که بهتازگی با او را ازدواج کرده بود مشکل داشت.».
مرحلۀ دوم تحقیقات این پرونده در حالی آغاز شد که بازپرس احمدینژاد با فرضیۀ اینکه ممکن است همسر ایرانی مقتول در این حادثه نقش داشته باشد او را به دادسرا احضار کرد تا شاید بتواند سرنخی از این قتل مرموز به دست آورد. زن جوان در مواجهه با مقام قضایی به نوع آشناییاش با مقتول اشاره کرد و گفت: «همسر اولم را دوست داشتم و زندگی خوبی در کنار هم داشتیم تا اینکه متوجه شدم به سمت اعتیاد کشیده شده است و مواد مصرف میکند. برای همین از او جدا شدم. کمکم داشتم احمد را از یاد میبردم که با همسر دومم آشنا شدم. او مقیم آلمان بود و وضع اقتصادی خوبی هم داشت.».
زن جوان در پاسخ به سوال مقام قضایی با این مضمون که آیا با همسرش مشکل داشته است عنوان کرد: «خیر، همهچیز بهخوبی پیش میرفت.».
با توجه به اینکه تناقضاتی در اظهارات زن جوان وجود داشت دستور بازداشت او از سوی مقام قضایی صادر شد و طولی نکشید که این زن ٢۵ساله لب به اعتراف گشود و راز این پرونده را برملا کرد. در تحقیقات بعدی مشخص شد این زن جوان به دلیل علاقهای که هنوز به همسر اولش داشته مجددا با او رابطه برقرار میکند اما حلقۀ مفقوده این پازل قاتل پیرمرد بود که با اعترافات صریح زن جوان مشخص شد او با همدستی شوهر سابقش و دوست شوهرش دست به این اقدام مجرمانه زده است. با به دست آمدن این اطلاعات، ٢١ شهریور ٩۵ متهم دیگر این پرونده (احمد، شوهر سابق زن جوان) دستگیر شد و در بازجوییها به همدستی در قتل پیرمرد ۶١ ساله اعتراف کرد.
این مرد ٣٣ساله در اعترافاتش عنوان کرد: «در کمپ ترک اعتیاد با فردی به نام میثم آشنا شدم و بعد از آن دوستی ما همچنان ادامه داشت. پس از اینکه از کمپ ترخیص شدم به سراغ همسر سابقم رفتم و از او خواستم دوباره برگردد اما او ازدواج کرده بود. او میگفت با شوهرش مشکل دارد و در پی راهی میگردد که با او به هم بزند. رابطۀ ما روزبهروز بهتر میشد تا اینکه همسر سابقم نقشۀ قتل شوهرش را مطرح کرد. او میگفت با این کار ارث خوبی به دست میآورد و مقداری از آن را به ما میدهد. برای همین تصمیم گرفتیم در ماه رمضان که خیابانها خلوت است نقشهمان را عملی کنیم. من و میثم با یک دستگاه موتورسیکلت مقتول را تا خیابان شهید رستمی تعقیب کردیم و وقتی از خودروی شاسیبلندش پیاده شد میثم به سراغش رفت و با چند ضربۀ چاقو کارش را ساخت.».
با به دست آمدن این سرنخ متهم به قتل این پرونده که مردی ٣۵ساله و دارای سوابق کیفری متعدد بود در تاریخ ٣٠ شهریور ١٣٩۵ دستگیر شد و در ادارۀ آگاهی به صورت شفاهی به قتل پیرمرد اعتراف کرد و مقرر شد روز بعد اعترافاتش را در دادسرا مکتوب کند. ظهر سیویکم شهریور هر سه متهم به دادسرا منتقل شده بودند که میثم (متهم اصلی قتل) خود را از طبقۀ دوم به پایین انداخت و در راه انتقال به بیمارستان جانش را
۷.۶k
۰۴ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.