از هر کسی سراغ من را بگیری من را دیوانه مینامند و دیوانه
از هر کسی سراغ من را بگیری من را دیوانه مینامند و دیوانه خطابم میکنند , ای رهگذر نترس که چون خود من هم این دیوانگی را پذیرفته ام چون این آدمها هر کسی را غیر خودشان دیوانه مینامند و بیگانه , درست گفته اند من با این آدمها بیگانه ام , با گریه هایشان با بغض هایشان با خنده هایشان با عشق ورزیدن و عاشقی کردن هایشان بیگانه ام که امروز دل میدهند و فردا دل میشکنند امروز عاشق هستند و فردا فارغ , بیگانه ام با این آدمها که حتی به حرف خودشان هم پایبند نیستند و خیلی راحت انگار آلزایمر گرفته اند در مقابل حرفهایی که زده اند و قول هایی که داده اند , من با این آدمها بیگانه ام وقتی که فقیری را میبینند و راحت از کنارش میگذرند که فقط خودشان را میبینند و فکر میکنند این دنیا فقط برای خودشان است , ای رهگذر من با این آدمها بیگانه ام که وقتی دست کودکی فقیر به دستشان میخورد سریع دست خودشان را پاک میکنند که انگار دست آن کودک فقیر واگیر دارد و آنها هم فقیر میشوند
ای رهگذر از من بگذر و بگذار که همان دیوانه و بیگانه بمانم با این آدمها که اگر بخواهی کنار من بمانی تو را هم دیوانه مینامند و تو را بیگانه میدانند و یا باید دیوانه و بیگانه باشی تا بتوانی بین این آدمها زندگی کنی که در این دنیا بین این آدمها خدا هم برایشان بیگانه است
ای رهگذر از من بگذر و بگذار که همان دیوانه و بیگانه بمانم با این آدمها که اگر بخواهی کنار من بمانی تو را هم دیوانه مینامند و تو را بیگانه میدانند و یا باید دیوانه و بیگانه باشی تا بتوانی بین این آدمها زندگی کنی که در این دنیا بین این آدمها خدا هم برایشان بیگانه است
۸۸۵
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.