قسمت چهل و یک رمان آوازه زیره آب
قسمت چهل و یک رمان آوازه زیره آب
صب تو ماشین بودیم تو شهره کرد..منم داشتم بی آزار بیرونو نیگا میکردم.. من دیشب اینوره بابام خوابیده بودم..کلن عادت دارم تو خواب زیاد لنگ و لگد میکنم..بابام فک کنم دیشب نابودش کردم گف
-اوووخ..نمیتونم رانندگی کنم
مامانمم گف
-چرا؟ خستته؟ دیشب خوب نخوابیدی؟
-این پسره ی بیشووور از بس تیپا زد تو ک*و*نم کبود کردم..
من داشتم خندمو میخوردم کیانوش گف
-منو هم دیشب سرویس کرد..
بابامم گف
-بدبخت دختری که بخواد شب پیشه این توله سگ بخوابه..سره سه هفته بدونه اینکه مهریشو بخواد میزاره میره..
-اینا رو ول کو میگم اگه الان کمرت خیلی درد میکنه کیانوش رانندگی کنه ها؟ میخوای؟
-ن چیزی نیس میرونم..
-ینی در این حد زدم؟؟
-آره شک داری بکشم پایین نشونت بدم کبود شده..
-ن فدای تو بابا لازم نیس..
-بی شوخی میگما..
-نه میدونم...نمیخوات..
کیا هم گف
-از فردا شب جاشو دور از خودمون بندازیم...پخخخ
خب اره دیه..ن که شیطانه رجیمم..هر کی پیشه خونوادش باشه من نیستم..هه..شبشم اینجور شد..رانده شدم رانده..پخخخ
تو پمپه بنزین همه رفته بودن دسشویی و اینور اونور منم تو جنگه آفتاب مغزم داشت آب میشد کسی عینه خیالشم نبود..این فاطی هم رفته بود مغازه منم همون ورا بودم..یه پسره داشت اذیتش میکرد..به منچه؟ همینم مونده رو این غیرتی بشم!! هه..والا! دو دقیقه بعدش توهم میزنه!! ولی دیه داشت عنه بدبختو در میاورد..
-هوووش..! ولش کو..
-سرت به کاره خودت باشه به تو چ؟
-من فامیلشونم میزنم له لوردت میکنما..
-جرعتشو نداری!!
-چک پوزتو که ساییدم میفهمی...برو گمشو نمیخوام قمه کشی بشه...
پخخخ..من قمه ندارم ولی هر وخ پای دعوا پیش میاد الکی میگم نمیخوام قمه کشی بشه..
-اگه مردی با دسته خالی بیا..
بچه کونی بیا برو دره کونتو بگیر..من چار تا جغله مث تو رو به عنم هم نمیگیرم..! یکم رفتم جلو تر که بابام صدام زد
-کیارررش!!
دیدم فاطی هم رفته...
-حیف شد بچه کونی میخواستم حالتو بگیرم..
نشنیدم دیه چی گف من سوار شدم..یکم جلو تر یه جا زیره یه سایه ی درخت زدیم کنار تا ناهار بخوریم..منم تو پمپه بنزین دسشویی نرفته بودم رفتم اون پشتا بالاخره جایی ک پیدا نباشه...پخخخ...زیپ شلوارمو باز کردم که صدای فاطی اومد..اوووف حالا میخواد چرت و پرت بگه..
-تو اومدی چیکار؟؟؟
-پخخخ..زیپتو ببند دیدم..شورتت زرده...
-آره زرده کشه دورش هم سیاهه...میگم اومدی چیکار؟
-تو بمن حسی داری؟
صب تو ماشین بودیم تو شهره کرد..منم داشتم بی آزار بیرونو نیگا میکردم.. من دیشب اینوره بابام خوابیده بودم..کلن عادت دارم تو خواب زیاد لنگ و لگد میکنم..بابام فک کنم دیشب نابودش کردم گف
-اوووخ..نمیتونم رانندگی کنم
مامانمم گف
-چرا؟ خستته؟ دیشب خوب نخوابیدی؟
-این پسره ی بیشووور از بس تیپا زد تو ک*و*نم کبود کردم..
من داشتم خندمو میخوردم کیانوش گف
-منو هم دیشب سرویس کرد..
بابامم گف
-بدبخت دختری که بخواد شب پیشه این توله سگ بخوابه..سره سه هفته بدونه اینکه مهریشو بخواد میزاره میره..
-اینا رو ول کو میگم اگه الان کمرت خیلی درد میکنه کیانوش رانندگی کنه ها؟ میخوای؟
-ن چیزی نیس میرونم..
-ینی در این حد زدم؟؟
-آره شک داری بکشم پایین نشونت بدم کبود شده..
-ن فدای تو بابا لازم نیس..
-بی شوخی میگما..
-نه میدونم...نمیخوات..
کیا هم گف
-از فردا شب جاشو دور از خودمون بندازیم...پخخخ
خب اره دیه..ن که شیطانه رجیمم..هر کی پیشه خونوادش باشه من نیستم..هه..شبشم اینجور شد..رانده شدم رانده..پخخخ
تو پمپه بنزین همه رفته بودن دسشویی و اینور اونور منم تو جنگه آفتاب مغزم داشت آب میشد کسی عینه خیالشم نبود..این فاطی هم رفته بود مغازه منم همون ورا بودم..یه پسره داشت اذیتش میکرد..به منچه؟ همینم مونده رو این غیرتی بشم!! هه..والا! دو دقیقه بعدش توهم میزنه!! ولی دیه داشت عنه بدبختو در میاورد..
-هوووش..! ولش کو..
-سرت به کاره خودت باشه به تو چ؟
-من فامیلشونم میزنم له لوردت میکنما..
-جرعتشو نداری!!
-چک پوزتو که ساییدم میفهمی...برو گمشو نمیخوام قمه کشی بشه...
پخخخ..من قمه ندارم ولی هر وخ پای دعوا پیش میاد الکی میگم نمیخوام قمه کشی بشه..
-اگه مردی با دسته خالی بیا..
بچه کونی بیا برو دره کونتو بگیر..من چار تا جغله مث تو رو به عنم هم نمیگیرم..! یکم رفتم جلو تر که بابام صدام زد
-کیارررش!!
دیدم فاطی هم رفته...
-حیف شد بچه کونی میخواستم حالتو بگیرم..
نشنیدم دیه چی گف من سوار شدم..یکم جلو تر یه جا زیره یه سایه ی درخت زدیم کنار تا ناهار بخوریم..منم تو پمپه بنزین دسشویی نرفته بودم رفتم اون پشتا بالاخره جایی ک پیدا نباشه...پخخخ...زیپ شلوارمو باز کردم که صدای فاطی اومد..اوووف حالا میخواد چرت و پرت بگه..
-تو اومدی چیکار؟؟؟
-پخخخ..زیپتو ببند دیدم..شورتت زرده...
-آره زرده کشه دورش هم سیاهه...میگم اومدی چیکار؟
-تو بمن حسی داری؟
۱۴.۸k
۰۴ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.