داستان کوتاه
داستان کوتاه
نامه خون آلود
نگاهش به در بود نگاه میکرد منتظر بود نیومد چرا یعنی چی شده راه میرفت واینو تکرار میکرد یه دفه زنگو زدن رفت دم در دید یه پسرک کوچلو دم دره گفت خانم اون اقا این نامه رو داد بهت بدم نامه رو گرفت به اون سمتی که پسرک گفت نگاه کرد اما مرد رفته بوده
نامه رو خوند نوشته میخوای شوهرتو خوب بشناسی به این ادرس بیا زن زود لباس پوشید رفت
به همون خونه زنگ رو زد در رو یک مرد باز کرد گفت بالا طبقه دو در رو هم بست
شوهر از دور شاهد ماجرا بود بود دید زنش داخل خونه رفته
شوهر با یک نامه که توش نوشته بودن میخوای زنتوبشناسی به این ادرس بیا اومده
میدید که همه چیز واقعیته رفت زنگ رو زد
زنه فهمید کلکه همه چیز تا خواست به شوهر توضح بده شوهرش رفت به دنبالش دوید با صدای یه جیغ و یه حادثه
مرد پشتش رو نگاه کرد دید زنش رو زمین جون میده
رفت کنارش تو دستش نامه ای خون آلود دید
همون نامه که گفته میخوای شوهرتو بشناسی
زن جون داد مرد
مرد پشیمون به جسد زنش نگاه میکرد
نویسنده خودم دنیا۲۰
لایــــــــــــکــــــــــــــــ کنید تا بیشتر بزارم
نامه خون آلود
نگاهش به در بود نگاه میکرد منتظر بود نیومد چرا یعنی چی شده راه میرفت واینو تکرار میکرد یه دفه زنگو زدن رفت دم در دید یه پسرک کوچلو دم دره گفت خانم اون اقا این نامه رو داد بهت بدم نامه رو گرفت به اون سمتی که پسرک گفت نگاه کرد اما مرد رفته بوده
نامه رو خوند نوشته میخوای شوهرتو خوب بشناسی به این ادرس بیا زن زود لباس پوشید رفت
به همون خونه زنگ رو زد در رو یک مرد باز کرد گفت بالا طبقه دو در رو هم بست
شوهر از دور شاهد ماجرا بود بود دید زنش داخل خونه رفته
شوهر با یک نامه که توش نوشته بودن میخوای زنتوبشناسی به این ادرس بیا اومده
میدید که همه چیز واقعیته رفت زنگ رو زد
زنه فهمید کلکه همه چیز تا خواست به شوهر توضح بده شوهرش رفت به دنبالش دوید با صدای یه جیغ و یه حادثه
مرد پشتش رو نگاه کرد دید زنش رو زمین جون میده
رفت کنارش تو دستش نامه ای خون آلود دید
همون نامه که گفته میخوای شوهرتو بشناسی
زن جون داد مرد
مرد پشیمون به جسد زنش نگاه میکرد
نویسنده خودم دنیا۲۰
لایــــــــــــکــــــــــــــــ کنید تا بیشتر بزارم
۶.۸k
۱۵ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.