سیمین بر من ، قد کشیده در هجوم باد
سیمین بر من ، قد کشیده در هجوم باد
با نگاه مست خود بسته برمن راه فریاد
عارفانه به گرد وجود خویش میچرخد
گویی می رقصد و عشق مرا برده از یاد
شبیه صنوبر باران خورده در سیل بهار
نشستهبه باورمنچو سیاهیشب، بیداد
درمیانه راهعشق بهغروب سرخمیماند
که غرور او که میکشدم به هجر، فریاد
سر درآسمان وستارگان همه ردای تنش
بهقابخالیعکس وزخمدل واین غمباد
دلم بهزمستان سرد میماند از تب هجر
گویا بهارمنیودل بهانتظارتوست ایداد
زندگیدوباره شروع میشود با بهار اما
تنها منم کهمانده راهم مانده تنها در یاد
با نگاه مست خود بسته برمن راه فریاد
عارفانه به گرد وجود خویش میچرخد
گویی می رقصد و عشق مرا برده از یاد
شبیه صنوبر باران خورده در سیل بهار
نشستهبه باورمنچو سیاهیشب، بیداد
درمیانه راهعشق بهغروب سرخمیماند
که غرور او که میکشدم به هجر، فریاد
سر درآسمان وستارگان همه ردای تنش
بهقابخالیعکس وزخمدل واین غمباد
دلم بهزمستان سرد میماند از تب هجر
گویا بهارمنیودل بهانتظارتوست ایداد
زندگیدوباره شروع میشود با بهار اما
تنها منم کهمانده راهم مانده تنها در یاد
۱۹۳
۱۹ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.