از اینکه بگم شکست خوردمو باختن متنفرم
از اینکه بگم شکست خوردمو باختن متنفرم
آدمی خسته شدن نبودم
همیشه به اون دخی شادو باحاله معروف بودم
غمام زیاد بودا؛اما نزاشتم منو بشکنن
تا زمانی که
یه کلمه مزخرف اومد تو زندگیم
"عشق"
اون بمگفت آدم فق یبار عاشق میشه؛از اون ب بعدش لاشی میشه...
راستم میگف خب!!!
وقتی چشاشو دیدم؛وقتی صداشو شنیدم؛وقتی وجودشو احساس کردم؛فهمیدم که ای بابا!علاقه های قبل اون فق ی احساس زودگذر بود!!!عشق واقعی من اون بود یا اون چشمای لنتیش....
بودن کنارش ی زمان خاصو کوتاه بود ک خودش نزاشت بیشتر ازش لذت ببرم...نمیدونم خب،شایدم حق با اون بوده،شاید دوسم داشت واقعا،شاید نداشت،شاید بهونه درورد سرم،شاید....
اما این قسمتش برام خیلی سخت بود که از عالمو ادم میشنیدم کمیگفتن:
((دوست نداره باع،
اگمیخواستت پات میموند،
مگه میشه کسی از عشقش بگذره اخه؟،
اون همش میگه که تو اذیتش میکن...!))
این جمله ها از همه بیشتر قلبمو ب درد میورد اما هیچوقت باورشون نمیکردمو میگفتم دوسم داره و یروزی ماله من میشه،چشم همتونو کور میکنم!!!
اما دیدم نه..،انگار واقعا سهم من نی...
وقتی فهمیدم نقشه خودشو رفیقشو...هع میدونی
میخواست ولم کنه و یکی دگرو بیاره جا خودش:)احمقانه ترین کاری بود کمیتونست بکنه:)میخواست کاری کنه لاشی دربیام از آب تا بعدش بگه:نگا عاشقت بودم بم خیانت کردی،نگا عاشق نبودی!!
حتی فکر کردن ب این حرفاشو افکارش نفسمو بند میاره:))
همینم شد که میخواست..من اون آدم لاشیه شدم که بش میگفتن مبلغی و...من اون کسیم که چشش هیچ پسریو جز اون لنتی نمیبینه اما تهش من لاشی شدم:)
با اینکه نیستشو رفته اما این عشقشو تو دلم جا گذاشته...کاش هیچوقت ازم پسش نگیره و بزاره حداقل بی خودش با عشقش تو قلبم زندگیمو ادامه بدم...!
هرجا هستی امیدوارم خوشبخت ترین و خوشحالترین مرده زمین بشی حتی اگ کنار من نباشه:)
تبریک میگم به خودشو رفیقش که برنده این بازی قشنگ شدن..اونا بردنو من اون آدم بده شدمو جداشدن:)خوشحالم که ب آرزوتون رسیدید!!
متنفر از هرچی عشقو رابطه و مذکر منم
اما چشاش،آخ چشاش... :)
#نازی_نوشت
آدمی خسته شدن نبودم
همیشه به اون دخی شادو باحاله معروف بودم
غمام زیاد بودا؛اما نزاشتم منو بشکنن
تا زمانی که
یه کلمه مزخرف اومد تو زندگیم
"عشق"
اون بمگفت آدم فق یبار عاشق میشه؛از اون ب بعدش لاشی میشه...
راستم میگف خب!!!
وقتی چشاشو دیدم؛وقتی صداشو شنیدم؛وقتی وجودشو احساس کردم؛فهمیدم که ای بابا!علاقه های قبل اون فق ی احساس زودگذر بود!!!عشق واقعی من اون بود یا اون چشمای لنتیش....
بودن کنارش ی زمان خاصو کوتاه بود ک خودش نزاشت بیشتر ازش لذت ببرم...نمیدونم خب،شایدم حق با اون بوده،شاید دوسم داشت واقعا،شاید نداشت،شاید بهونه درورد سرم،شاید....
اما این قسمتش برام خیلی سخت بود که از عالمو ادم میشنیدم کمیگفتن:
((دوست نداره باع،
اگمیخواستت پات میموند،
مگه میشه کسی از عشقش بگذره اخه؟،
اون همش میگه که تو اذیتش میکن...!))
این جمله ها از همه بیشتر قلبمو ب درد میورد اما هیچوقت باورشون نمیکردمو میگفتم دوسم داره و یروزی ماله من میشه،چشم همتونو کور میکنم!!!
اما دیدم نه..،انگار واقعا سهم من نی...
وقتی فهمیدم نقشه خودشو رفیقشو...هع میدونی
میخواست ولم کنه و یکی دگرو بیاره جا خودش:)احمقانه ترین کاری بود کمیتونست بکنه:)میخواست کاری کنه لاشی دربیام از آب تا بعدش بگه:نگا عاشقت بودم بم خیانت کردی،نگا عاشق نبودی!!
حتی فکر کردن ب این حرفاشو افکارش نفسمو بند میاره:))
همینم شد که میخواست..من اون آدم لاشیه شدم که بش میگفتن مبلغی و...من اون کسیم که چشش هیچ پسریو جز اون لنتی نمیبینه اما تهش من لاشی شدم:)
با اینکه نیستشو رفته اما این عشقشو تو دلم جا گذاشته...کاش هیچوقت ازم پسش نگیره و بزاره حداقل بی خودش با عشقش تو قلبم زندگیمو ادامه بدم...!
هرجا هستی امیدوارم خوشبخت ترین و خوشحالترین مرده زمین بشی حتی اگ کنار من نباشه:)
تبریک میگم به خودشو رفیقش که برنده این بازی قشنگ شدن..اونا بردنو من اون آدم بده شدمو جداشدن:)خوشحالم که ب آرزوتون رسیدید!!
متنفر از هرچی عشقو رابطه و مذکر منم
اما چشاش،آخ چشاش... :)
#نازی_نوشت
۱۶.۷k
۱۹ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.