پارت بیست و ششم
#پارت_بیستوششم
درسا - آااا...د..رین
+ بیدار شدی ؟
با لبخند کنارش نشستم
+ سرمت که تموم شد میریم
درسا - چم شده ؟
+چیزیت نشده فقط بخاطر اینکه سرفه کردی گلوت زخم شده و خون امده
درسا - بریم
+ الان میرم هم با دکترت حرف بزنم هم کارای ترخیص رو انجام بدم
درسا - ترمه و رویا
+ الان میان داخل
درسا
بعد از اینکه ادرین رفت چشمام رو بستم تا یکم اروم باشم که با صدای در چشمام رو باز کردم
پنج عدد ادمِ از خدا بیخبر اومدن داخل
ترمه - عزیزم الهی مادر بمیره برات قربونت برم چی شده
+ میشه ساکت باشی سرم درد میکنه
ترمه - واااای میخوای پرستار رو صدا کنم بزار بزار الان پرستار رو صدا میزنم
+ نمیخواد
ترمه - چرا میخواد عزیزم تو بخواب الان صداش میکنم
رویا - خودم صداش میکنم اصلا میگم مدیر کل بیمارستان هم بیاد پرفسور الان میارم صبر کن
رویا رفت بیرون
که داد زدم : رویاااا رویاااااااا
رویا اومد داخل کنار تختم نشست : اروم باش اروم باش الان عمو دکتره میاد بهت قول میدم امپول نزنه
اوین - وااای خدا درسا از امپول میترسی
همینجور دخترا حرف میزدن و سر من در حال پکیدن بود که دیگه زدم به سیم اخر و نشستم و جیغ بنفشی کشیدم
که سرفم گرفت و حین سرفه کردن خون میاوردم بالا
ی دستمال کاغذی برداشتم و جلوی دهنم گرفتم و محکم سرفه کردم
رویا - چی شد نقش بازی میکنی
دستمال خونی رو نشونش دادم و گفتم : بنظرت من الان دارم نقش بازی میکنم خون اوردم بالا نقش بازی میگنم
رویا اومد حرفی بزنه که در باز شد و ادرین امد داخل
ادرین - چ خبرتونه بیمارستانو گذاشتین رو سرتون اه ، کی جیغ زد ؟؟؟؟
اومدم بگم من که دوباره سرفم گرفت
ادرین - درسا تو جیغ زدی
سرمو به علامت اره تکون دادم
ادرین - مگه من نگفتم نباید جیغ بزنه یا صدای بلند بده هااان
دخترا - ببخشید
رادوین - اِااا درسا !!! یکی بره پرستار رو صدا کنه از دستت داره خون وارد سرم میشه
ی نگاه به سرم کردم
بجای اینکه اون دارو رو وارد بدنم کنه داشت خونم میرفت داخلش
یادمه کوچیک که بودم ی دفعه همین جوری شد
اوین رفت و با پرستار برگشت
پرستار هم ی چرت و پرتای گفت که ما نفهمیدیم
یادم باشه دفعه ی بعد با خودم مترجم بیارم
پرستار سرم رو از دستم در اورد و رفت
از تخت پریدم پایین
اروین - دختر بزار ی دقیقه بگذره بعد بالا پایین بپر
+ جانم (شما حرف نزن)
رادوین - بریم
رفتیم خونه داخل اتاق دونفر لباس خواب پوشیدم و دراز کشیدم که صدای در اومد
+ بله
- منم
+منم کیه ؟
-ادرین
+ خب چکار کنم ؟
ادرین در و باز کرد و اومد داخل
- هیچی برام بندری برقص
+ حال ندارم اگه میخوای هیپ هاپ میرقصم
- نه نه بشین لازم نکرده
+ خب کاری داشتی ؟
- اره میخواستم بدونم خودت مشروب خوردی یا دخترا بهت گفتن بخور
+ دخترا به اسرار کردن که بخوریم ما هم ب اجبار یکم خوردیم
- همین پس چجوری رفتی دستشویی
+ خب گفتم من میرم دستشویی بعدم رفتم که دیگه بقیش رو میدونی
- شب بخیر
+ شب توهم بخیر
ادرین رفت که اوین با اخم اومد داخل و لباس عوض کرد پشت ب من خوابید
+ اولالا خانم قهر کرده
اوین - ......
+ ببخشید برگرد
اوین - کار از کار گذشته
+ وااای یعنی بچه ات سقط شد عزیزم من واقعا متسفم
اوین - کوووفت بچه ی خودت سقص شد
+ فعلا که بچه ی تو و کامی سقط شده
اوین جیغ زد و اومد طرفم که دویدم سمت در
اوین - بیشعور بی حیا
همین که در رو باز کردم خوردم به ی ستون و افتادم روی زمین
+ ای خدا کجای دنیا ستون رو جلوی در میزارن اخه والا خونه هم بلد نیستن درست کنن ایشاا... این ستونه خرد بشه به زمین گرم بخوره
همینطور که دماغم رو مالش میدادم جلوم رو نگاه کر دم که دیدم به به خوردم به عزراییل
+ سلام ادرین خوبی به به چه خوشتیپ شودی (البته اینو بگم که با لباس خواب بود 😄 )
لبخند دندون نمای زدم 😄 و بلندشم درو محکم بستم که دادش بلند شد
ادرین - مگه دلت درد میکنه دختر
و در رو باز کرد
ادرین - کی جیغ زد ناسلامتی ما میخوایم اینجا بخوابیما
+ خواهرت جیغ زد
ادرین - ساکت باشین میخوایم بخوابیم
+ باشه بابا بزرگ
+ دیدی دیدی داداشت اخمو اومد اگه من جیغ میزدم بهم چیزی نمیگفت
اوین - خب توهم بیا بتمرگ خوابمون میاد
لایک فالو و کامنت یادتون نره
🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏
@sada.z
درسا - آااا...د..رین
+ بیدار شدی ؟
با لبخند کنارش نشستم
+ سرمت که تموم شد میریم
درسا - چم شده ؟
+چیزیت نشده فقط بخاطر اینکه سرفه کردی گلوت زخم شده و خون امده
درسا - بریم
+ الان میرم هم با دکترت حرف بزنم هم کارای ترخیص رو انجام بدم
درسا - ترمه و رویا
+ الان میان داخل
درسا
بعد از اینکه ادرین رفت چشمام رو بستم تا یکم اروم باشم که با صدای در چشمام رو باز کردم
پنج عدد ادمِ از خدا بیخبر اومدن داخل
ترمه - عزیزم الهی مادر بمیره برات قربونت برم چی شده
+ میشه ساکت باشی سرم درد میکنه
ترمه - واااای میخوای پرستار رو صدا کنم بزار بزار الان پرستار رو صدا میزنم
+ نمیخواد
ترمه - چرا میخواد عزیزم تو بخواب الان صداش میکنم
رویا - خودم صداش میکنم اصلا میگم مدیر کل بیمارستان هم بیاد پرفسور الان میارم صبر کن
رویا رفت بیرون
که داد زدم : رویاااا رویاااااااا
رویا اومد داخل کنار تختم نشست : اروم باش اروم باش الان عمو دکتره میاد بهت قول میدم امپول نزنه
اوین - وااای خدا درسا از امپول میترسی
همینجور دخترا حرف میزدن و سر من در حال پکیدن بود که دیگه زدم به سیم اخر و نشستم و جیغ بنفشی کشیدم
که سرفم گرفت و حین سرفه کردن خون میاوردم بالا
ی دستمال کاغذی برداشتم و جلوی دهنم گرفتم و محکم سرفه کردم
رویا - چی شد نقش بازی میکنی
دستمال خونی رو نشونش دادم و گفتم : بنظرت من الان دارم نقش بازی میکنم خون اوردم بالا نقش بازی میگنم
رویا اومد حرفی بزنه که در باز شد و ادرین امد داخل
ادرین - چ خبرتونه بیمارستانو گذاشتین رو سرتون اه ، کی جیغ زد ؟؟؟؟
اومدم بگم من که دوباره سرفم گرفت
ادرین - درسا تو جیغ زدی
سرمو به علامت اره تکون دادم
ادرین - مگه من نگفتم نباید جیغ بزنه یا صدای بلند بده هااان
دخترا - ببخشید
رادوین - اِااا درسا !!! یکی بره پرستار رو صدا کنه از دستت داره خون وارد سرم میشه
ی نگاه به سرم کردم
بجای اینکه اون دارو رو وارد بدنم کنه داشت خونم میرفت داخلش
یادمه کوچیک که بودم ی دفعه همین جوری شد
اوین رفت و با پرستار برگشت
پرستار هم ی چرت و پرتای گفت که ما نفهمیدیم
یادم باشه دفعه ی بعد با خودم مترجم بیارم
پرستار سرم رو از دستم در اورد و رفت
از تخت پریدم پایین
اروین - دختر بزار ی دقیقه بگذره بعد بالا پایین بپر
+ جانم (شما حرف نزن)
رادوین - بریم
رفتیم خونه داخل اتاق دونفر لباس خواب پوشیدم و دراز کشیدم که صدای در اومد
+ بله
- منم
+منم کیه ؟
-ادرین
+ خب چکار کنم ؟
ادرین در و باز کرد و اومد داخل
- هیچی برام بندری برقص
+ حال ندارم اگه میخوای هیپ هاپ میرقصم
- نه نه بشین لازم نکرده
+ خب کاری داشتی ؟
- اره میخواستم بدونم خودت مشروب خوردی یا دخترا بهت گفتن بخور
+ دخترا به اسرار کردن که بخوریم ما هم ب اجبار یکم خوردیم
- همین پس چجوری رفتی دستشویی
+ خب گفتم من میرم دستشویی بعدم رفتم که دیگه بقیش رو میدونی
- شب بخیر
+ شب توهم بخیر
ادرین رفت که اوین با اخم اومد داخل و لباس عوض کرد پشت ب من خوابید
+ اولالا خانم قهر کرده
اوین - ......
+ ببخشید برگرد
اوین - کار از کار گذشته
+ وااای یعنی بچه ات سقط شد عزیزم من واقعا متسفم
اوین - کوووفت بچه ی خودت سقص شد
+ فعلا که بچه ی تو و کامی سقط شده
اوین جیغ زد و اومد طرفم که دویدم سمت در
اوین - بیشعور بی حیا
همین که در رو باز کردم خوردم به ی ستون و افتادم روی زمین
+ ای خدا کجای دنیا ستون رو جلوی در میزارن اخه والا خونه هم بلد نیستن درست کنن ایشاا... این ستونه خرد بشه به زمین گرم بخوره
همینطور که دماغم رو مالش میدادم جلوم رو نگاه کر دم که دیدم به به خوردم به عزراییل
+ سلام ادرین خوبی به به چه خوشتیپ شودی (البته اینو بگم که با لباس خواب بود 😄 )
لبخند دندون نمای زدم 😄 و بلندشم درو محکم بستم که دادش بلند شد
ادرین - مگه دلت درد میکنه دختر
و در رو باز کرد
ادرین - کی جیغ زد ناسلامتی ما میخوایم اینجا بخوابیما
+ خواهرت جیغ زد
ادرین - ساکت باشین میخوایم بخوابیم
+ باشه بابا بزرگ
+ دیدی دیدی داداشت اخمو اومد اگه من جیغ میزدم بهم چیزی نمیگفت
اوین - خب توهم بیا بتمرگ خوابمون میاد
لایک فالو و کامنت یادتون نره
🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏
@sada.z
۱۵.۵k
۳۱ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.