ا.ت ویو
ا.ت ویو
گوشه ی اتاق نشسته بودم و پاهام رو جمع کرده بودم تا اینکه در اتاق باز شد و سرم رو آوردم بالا که اون هرزه ی عوضی رو با یک پرستار دیدم
ا.ت. جیغغغغغ ولمممم کنننن بزار برم بیگرمش دختره ی هرزه اون زندگیم رو نابود کرد(گریه)
پرستار. ا.ت آروم باشششش بیا بشین
ا.ت. ولمممم کنننننننن بزار برم موهاشو بکشم کثافتتتتت خودم دیدم که زندگیم رو خراب کرد(گریه)
ویو میرا (دوست صمیمی ا.ت)
وقتی وارد تيمارستان شدم رفتم تو اتاق ۱۱۴ یعنی اتاقی که ا.ت بود ، وقتی منو دید جیغ وحشتناکی کشید ، تو این ۷ ماهی که ندیدمش داغون شده بود پرستار رفت تا پیشش که آرومش کنه
ا.ت. تو شوهرمو ازم گرفتیییی میکشمتتتت اشغالللللل ، اما...من باید جیمین رو ببینم نمیتونمم دیگه تحمل کنم من جیمینو میخوامممم
میرا. ببخشید ا.ت ولی اون داره ازدواج میکنه
ا.ت. چی.؟
یهو دیدم که ا.ت رو زمین افتاد
پرستار. پرستاراا دکترو صدا کنیننن
دکتر اومد بالای سر ا.ت و تونستن درمانش کنن ، وقتی داشتم با پرستار صحبت میکردم بهم گفتش
پرستار. تورو خدا هرکاری که میکنی یکبار اون جیمین رو بیار اینجا تا ببینتش این ۷ ماه که نبودی روانی شده
میرا. باشه یکاریش میکنم
از تيمارستان خارج شدم و به جیمین زنگ زدم
جیمین. الو
میرا. سلام جیمین
جیمین. ...اوه سلام میرا خوبی؟
میرا. خوبم ، جیمین من باید ببینمت
جیمین. من نمیتونم..
میرا. گفتم میخوام ببینمت به این آدرس که میگم بیا*****(داد)
جیمین. باشه خیلی خب چرا عصبی هستی
میرا. چون خیلی ضروری هست
گوشیمو قط کردم و منتظر جیمین بودم که چند دقیقه بعد اومد
جیمین. سلام میرا
میرا. سلام ، جیمین من میدونم که تو داری ازدواج میکنی ولی دلت برای عشق قبلیت تنگ نشده
جیمین. الان اومدی که فقط همینو بگی؟
میرا. *کله قضیه رو تعریف کرد*
جیمین. واقعا
میرا. بله
جیمین. بدو پس بریم
میرا. باشه
رفتیم داخل تيمارستان و دم اتاق ا.ت رو در زدیم که دیدم داره باز جیغ و داد میکنه
ا.ت. پرستاررررر مگه نگفتییی میادد؟
پرستار. اره گفتم اومد
ا.ت. ....سلام اوپا
جیمین........(بغض)
و...
گوشه ی اتاق نشسته بودم و پاهام رو جمع کرده بودم تا اینکه در اتاق باز شد و سرم رو آوردم بالا که اون هرزه ی عوضی رو با یک پرستار دیدم
ا.ت. جیغغغغغ ولمممم کنننن بزار برم بیگرمش دختره ی هرزه اون زندگیم رو نابود کرد(گریه)
پرستار. ا.ت آروم باشششش بیا بشین
ا.ت. ولمممم کنننننننن بزار برم موهاشو بکشم کثافتتتتت خودم دیدم که زندگیم رو خراب کرد(گریه)
ویو میرا (دوست صمیمی ا.ت)
وقتی وارد تيمارستان شدم رفتم تو اتاق ۱۱۴ یعنی اتاقی که ا.ت بود ، وقتی منو دید جیغ وحشتناکی کشید ، تو این ۷ ماهی که ندیدمش داغون شده بود پرستار رفت تا پیشش که آرومش کنه
ا.ت. تو شوهرمو ازم گرفتیییی میکشمتتتت اشغالللللل ، اما...من باید جیمین رو ببینم نمیتونمم دیگه تحمل کنم من جیمینو میخوامممم
میرا. ببخشید ا.ت ولی اون داره ازدواج میکنه
ا.ت. چی.؟
یهو دیدم که ا.ت رو زمین افتاد
پرستار. پرستاراا دکترو صدا کنیننن
دکتر اومد بالای سر ا.ت و تونستن درمانش کنن ، وقتی داشتم با پرستار صحبت میکردم بهم گفتش
پرستار. تورو خدا هرکاری که میکنی یکبار اون جیمین رو بیار اینجا تا ببینتش این ۷ ماه که نبودی روانی شده
میرا. باشه یکاریش میکنم
از تيمارستان خارج شدم و به جیمین زنگ زدم
جیمین. الو
میرا. سلام جیمین
جیمین. ...اوه سلام میرا خوبی؟
میرا. خوبم ، جیمین من باید ببینمت
جیمین. من نمیتونم..
میرا. گفتم میخوام ببینمت به این آدرس که میگم بیا*****(داد)
جیمین. باشه خیلی خب چرا عصبی هستی
میرا. چون خیلی ضروری هست
گوشیمو قط کردم و منتظر جیمین بودم که چند دقیقه بعد اومد
جیمین. سلام میرا
میرا. سلام ، جیمین من میدونم که تو داری ازدواج میکنی ولی دلت برای عشق قبلیت تنگ نشده
جیمین. الان اومدی که فقط همینو بگی؟
میرا. *کله قضیه رو تعریف کرد*
جیمین. واقعا
میرا. بله
جیمین. بدو پس بریم
میرا. باشه
رفتیم داخل تيمارستان و دم اتاق ا.ت رو در زدیم که دیدم داره باز جیغ و داد میکنه
ا.ت. پرستاررررر مگه نگفتییی میادد؟
پرستار. اره گفتم اومد
ا.ت. ....سلام اوپا
جیمین........(بغض)
و...
۳.۶k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.