پارت ششم
پارت ششم
رمان دیدن دوباره ی تو
بلند شدم ..... لباسام رو عوض کردم.... و یه راست به سمت کتاب ها رفتم............
ااای خدااااا.......بالاخره تموم شد......اخیششش راحت شدم...
همون جور که داشتم با خودم حرف میزدم ..صدای شکمم بلند شد ..که میگفت :بابا منم موجودی به غذا نیاز دارم.........
سریع از اتاق اومدم بیرون...........
رفتم سمت یخچال و توش و نگاه کردم..... زرشک پلو با مرغ اخ جوووونننن ..غذای مورد علاقه ی من.........
بعد از اینکه گرمشون کردم ....مثل قهطی زده های آفریقایی..به غذا حمله کردم.......
آخ مردمممم چقدر خوردم........... خب الان چیکار کنم؟؟؟..
امممم ...... برو تلویزیون ببینم ..آره این فکر خوبیه..........
تمام کانال های تلویزیون رو بالا و پایین کردم.......بالاخره یه فیلم پیدا کردم ...... ژانر فیلم ترسناک بود ......منم که عاشق ترس...........
اول های فیلمه بود منم نشستم نگاه کردم............
توی اوجش بود که یه چیزی مثل سنگ خورد تو سرم.........
آیییی ننه...سرم.......
همون جور که داشتم نگاه میکردم بالای سرم رو نگاه کردم ......
ا.اینکه سیناست ........یه جیغ بنفش کشیدم و افتادم دنبالش..
ستاره_ سیناااااا می کشششمممتتتت...........
بلند شدم و افتادم دنبالش حالا من بدو .. سینا بدو.......
تا اینکه مامان خانم با ماهیتابه یکی زد تو سر سینا.......
ستاره_وااای دلم خنک شد....... خوردی نوش جونت.....
داشتم سینا رو مسخره می کردم که مامان یکی هم زد توسر من...........
پارت بعدی رو شب می زارم
رمان دیدن دوباره ی تو
بلند شدم ..... لباسام رو عوض کردم.... و یه راست به سمت کتاب ها رفتم............
ااای خدااااا.......بالاخره تموم شد......اخیششش راحت شدم...
همون جور که داشتم با خودم حرف میزدم ..صدای شکمم بلند شد ..که میگفت :بابا منم موجودی به غذا نیاز دارم.........
سریع از اتاق اومدم بیرون...........
رفتم سمت یخچال و توش و نگاه کردم..... زرشک پلو با مرغ اخ جوووونننن ..غذای مورد علاقه ی من.........
بعد از اینکه گرمشون کردم ....مثل قهطی زده های آفریقایی..به غذا حمله کردم.......
آخ مردمممم چقدر خوردم........... خب الان چیکار کنم؟؟؟..
امممم ...... برو تلویزیون ببینم ..آره این فکر خوبیه..........
تمام کانال های تلویزیون رو بالا و پایین کردم.......بالاخره یه فیلم پیدا کردم ...... ژانر فیلم ترسناک بود ......منم که عاشق ترس...........
اول های فیلمه بود منم نشستم نگاه کردم............
توی اوجش بود که یه چیزی مثل سنگ خورد تو سرم.........
آیییی ننه...سرم.......
همون جور که داشتم نگاه میکردم بالای سرم رو نگاه کردم ......
ا.اینکه سیناست ........یه جیغ بنفش کشیدم و افتادم دنبالش..
ستاره_ سیناااااا می کشششمممتتتت...........
بلند شدم و افتادم دنبالش حالا من بدو .. سینا بدو.......
تا اینکه مامان خانم با ماهیتابه یکی زد تو سر سینا.......
ستاره_وااای دلم خنک شد....... خوردی نوش جونت.....
داشتم سینا رو مسخره می کردم که مامان یکی هم زد توسر من...........
پارت بعدی رو شب می زارم
۲۸.۱k
۰۴ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.