یخ فروش جهنم 🔥
#یخ_فروش_جهنم 🔥
رمان خانه ارواح
پارت بیستم
پیشش نشستم رفت عقب رفتم جلو رفت عقب
آلیس:داری چیکار میکنی بیا ببینمت
دستشو کشیدم اومد جلو
زخمشو ضد عفونی کردم
داشتم پانسمان میکردم دستمو دورش حلقه کردم تا پانسمان رو بگیرم همینطوری بهم زل زده بود
منم بهش زل زده بودم مثل احمقا
اکتای:اهم تموم شد
به خودن اومدم
آلیس:آره تموم شد
آلیس:چطور اتفاق افتاد چیشد
ساکت موند فهمیدم که نمیخواد چیزی بگه
بلند شدم
دستمو گرفت
اکتای:ممنونم بابت پانسمان
آلیس:خواهش میکنم کاری نکردم
چند ساعت بعد>
نشسته بودم داشتم اتاقو تمیز میکردن
اکتای:آلیس بیا پایین کارت دارم
بدو بدو رفتم پایین
آلیس:چیشده...
رمان خانه ارواح
پارت بیستم
پیشش نشستم رفت عقب رفتم جلو رفت عقب
آلیس:داری چیکار میکنی بیا ببینمت
دستشو کشیدم اومد جلو
زخمشو ضد عفونی کردم
داشتم پانسمان میکردم دستمو دورش حلقه کردم تا پانسمان رو بگیرم همینطوری بهم زل زده بود
منم بهش زل زده بودم مثل احمقا
اکتای:اهم تموم شد
به خودن اومدم
آلیس:آره تموم شد
آلیس:چطور اتفاق افتاد چیشد
ساکت موند فهمیدم که نمیخواد چیزی بگه
بلند شدم
دستمو گرفت
اکتای:ممنونم بابت پانسمان
آلیس:خواهش میکنم کاری نکردم
چند ساعت بعد>
نشسته بودم داشتم اتاقو تمیز میکردن
اکتای:آلیس بیا پایین کارت دارم
بدو بدو رفتم پایین
آلیس:چیشده...
۲.۹k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.