دخترای لجباز 🔥 پسرای مغرور 💥
#دخترای_لجباز 🔥 پسرای_مغرور 💥
پارت پنجم
روز بعد...
از زبون مریم .
خب خب خب ! حالا باید برم یه ذره کرم بریزم !
آروم آروم سمت اتاق رومینا میرم و درو باز میکنم . ی جوری بیدارت کنم خودت کیف کنی !
رفتم سمت تختش و در های قابلمه ای که آوردم رو میبرم دم گوشش و... دامببببب دامببببب میزنم به هم !
ولی دریغ از یه تکون ! داد میزنم : بلند شووووو بلند شوووو . رومینا با ی حرکت پا یه جوری میزنه تو شکمم که پرت میشم سمت دیوار و تاققق. با دیوار یکی میشم . بابا این دختر چقدر خر زوره !
رومینا : بازم میخوای ؟
مریم : ن..نه !
رومینا : پس...
بعد داد میزنه : گورتو گم کننننننن !
وایییییییییییی . ب شخصه حس میکنم خودمو خیس کردم . بابا تو با این دادی ک زدی زمین لرزید ! این بچه خواهر بوروسلی نباشه چیز دیگه ای نیست !
رومینا بلند میشه و میشینه و بعد روشو میکنه ب من .
رومینا : هنوز نرفتی ؟
مریم : غ..غلط کردم ب مولا !
بعدم عین فشنگ دور شدم . اوفففف خدایا شکرت ک الان دست و پام نشکسته ! رومینا چندین بار تاحالا زده دست و پای این و اونو شکونده . مامان بابای بدبختشم هی دارن دیه میدن ! ( البته زیاد نگران اونا نباشین وضع مالیشون خوبه ) دینام اومد بیرون ع اتاقش و حمله ور شد طرفم.
دینا : مریممممم . چیشده ؟ زلزله اومده ؟ رومینا کووو ؟ اتفاقی براش افتاده ؟ من طاقت شنیدنشو دارممممم !
مریم : وااا زلزله چیه ؟
دینا : خب..خب صدای داد رومینا رو شنیدم و دیدم ک زمین داره حرکات موزون انجام میده !
مریم : ن باو . رومینا داد زد و گفت : گورتو گم کننننن . برا همین زمین لرزید .
دینا : واییییی . مریم خیلی زود بود ک بمیری . یعنی...یعنی این روحته؟ آخیییی جوونمرگ شدیییی .
مریم : دینا چی زدی ؟ بابا چرا از وقتی بیدارشدی داری چرت و پرت بلغور میکنی ؟ حالت خوبه ؟ ع...اون چی بود ک میگفتن خوردی .
دینا : گ*وه ؟
مریم : ن منحرف ! منظورم..
رومینا درو شترققققق کو بید بهم و با سر پایین و موهای بهم ریخته اومد بیرون و گفت : منظورت قرصاشه ؟
مریم : د..دقیقا !
دینا زانو زد هوار زد : خدایاااا . ما امسالو زنده برگردیم پیش خونوادهامون. این چ دوستیه ما داریمممم. این آخر مارو میکشه !
رومینا : فکو ببند و برو اون لباسای صاب مرده رو بپوش ک سگ نشم پاچه تو بگیرم !
بعد سرشو آورد بالا و با صورتی که از عصبانیت قرمز شده بود گفت : شیرفهم شدییییییی ؟
بله...این رومینای ماس . یکی بیدارش کنه هار میشه پاچه میگیره . وقتی بچه بود پسرا بهش لقب ( رومی پاچه گیر ) داده بودن . آخه ی بار ی پسره تیکه بهش انداخت و حاظرم شرط ببندم انقدر محکم زدتش ک زمینو ع بالا قشنگ نظاره کرد !
ادامه تو کامنت ها .😘
پارت پنجم
روز بعد...
از زبون مریم .
خب خب خب ! حالا باید برم یه ذره کرم بریزم !
آروم آروم سمت اتاق رومینا میرم و درو باز میکنم . ی جوری بیدارت کنم خودت کیف کنی !
رفتم سمت تختش و در های قابلمه ای که آوردم رو میبرم دم گوشش و... دامببببب دامببببب میزنم به هم !
ولی دریغ از یه تکون ! داد میزنم : بلند شووووو بلند شوووو . رومینا با ی حرکت پا یه جوری میزنه تو شکمم که پرت میشم سمت دیوار و تاققق. با دیوار یکی میشم . بابا این دختر چقدر خر زوره !
رومینا : بازم میخوای ؟
مریم : ن..نه !
رومینا : پس...
بعد داد میزنه : گورتو گم کننننننن !
وایییییییییییی . ب شخصه حس میکنم خودمو خیس کردم . بابا تو با این دادی ک زدی زمین لرزید ! این بچه خواهر بوروسلی نباشه چیز دیگه ای نیست !
رومینا بلند میشه و میشینه و بعد روشو میکنه ب من .
رومینا : هنوز نرفتی ؟
مریم : غ..غلط کردم ب مولا !
بعدم عین فشنگ دور شدم . اوفففف خدایا شکرت ک الان دست و پام نشکسته ! رومینا چندین بار تاحالا زده دست و پای این و اونو شکونده . مامان بابای بدبختشم هی دارن دیه میدن ! ( البته زیاد نگران اونا نباشین وضع مالیشون خوبه ) دینام اومد بیرون ع اتاقش و حمله ور شد طرفم.
دینا : مریممممم . چیشده ؟ زلزله اومده ؟ رومینا کووو ؟ اتفاقی براش افتاده ؟ من طاقت شنیدنشو دارممممم !
مریم : وااا زلزله چیه ؟
دینا : خب..خب صدای داد رومینا رو شنیدم و دیدم ک زمین داره حرکات موزون انجام میده !
مریم : ن باو . رومینا داد زد و گفت : گورتو گم کننننن . برا همین زمین لرزید .
دینا : واییییی . مریم خیلی زود بود ک بمیری . یعنی...یعنی این روحته؟ آخیییی جوونمرگ شدیییی .
مریم : دینا چی زدی ؟ بابا چرا از وقتی بیدارشدی داری چرت و پرت بلغور میکنی ؟ حالت خوبه ؟ ع...اون چی بود ک میگفتن خوردی .
دینا : گ*وه ؟
مریم : ن منحرف ! منظورم..
رومینا درو شترققققق کو بید بهم و با سر پایین و موهای بهم ریخته اومد بیرون و گفت : منظورت قرصاشه ؟
مریم : د..دقیقا !
دینا زانو زد هوار زد : خدایاااا . ما امسالو زنده برگردیم پیش خونوادهامون. این چ دوستیه ما داریمممم. این آخر مارو میکشه !
رومینا : فکو ببند و برو اون لباسای صاب مرده رو بپوش ک سگ نشم پاچه تو بگیرم !
بعد سرشو آورد بالا و با صورتی که از عصبانیت قرمز شده بود گفت : شیرفهم شدییییییی ؟
بله...این رومینای ماس . یکی بیدارش کنه هار میشه پاچه میگیره . وقتی بچه بود پسرا بهش لقب ( رومی پاچه گیر ) داده بودن . آخه ی بار ی پسره تیکه بهش انداخت و حاظرم شرط ببندم انقدر محکم زدتش ک زمینو ع بالا قشنگ نظاره کرد !
ادامه تو کامنت ها .😘
۱۳.۸k
۰۹ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.