پارت صد چهل شش غرییه آشنا
#پارت_صد_چهل_شش #غرییه_آشنا
راهنماییم کرد تا داخل ساختمون اونجا هم یه خانم اومد وسایلم رو گرفت
خانم:بفرماید بالا آقا اونجا هستن
+مرسی
از پله ها رفتم بالا،اما همه جا تاریک بود،جایی رو نمیدیدم
+آقای کیونگسو شما اینجایید
یهو جلوم یه راه خوشگل که با شمع درست شده بود روشن شد...ازش رد شدم،همه جا روشن شد و کیونگسو وایساده بود رو به رو...نگاهی به اطرافم کردم،شبیه رویا میموند انقدر که همه جا قشنگ بود...
کیونگسو:خیلی خوش اومدید بانوی جوان
+ممنونم
-مرسی که دعوت من رو قبول کردید بفرماید بریم بشینیم
حودش جلو تر رفت صندلی رو از پشت میز کشید برام بیرون نشستم،خودش هم رفت روبه روم نشست،یه زنگ رو میز بود اون رو زد،چند دقیقه بعد چندتا خانم که مشخص بود کارگر اینجان برامون غذا آوردن و چیدن رو میز
خانم:آقا کاری با ما ندارید
-کاری داشتم خبرتون میکنم مرسی
رو کرد سمت من
-بفرمایید از خودتون پذیرایی کنید
+نیازی به این کارا نبود واقعا
-خب من دلم میخواست به بهترین نحو ازتون استقبال کنم
+مرسی
شام خوردیم...همه چی خیلی فوق العاده بود...بعد از شام گفت بریم به تراس...واقعا منظره بیرون از رو تراس خیلی قشنگ بود...رفتم جلو دستامو گذاشتم رو نرده
+اینجا خیلیی قشنگه
-اهوم
چند لحظه سکوت کرد بعدش گفت
-به پیشنهادم فکر کردید
+اهوم
-نظرتون چیه؟
+امشب قبول کردم بیام تا بتونم بیشتر باهاتون آشنا بشم بعد نظر نهایی رو بگم
-آها یعنی الان جوابتون هنوز مشخص نیست
+مشخص که،برای خودم مشخصه،فقط میشه یکم از خودتون برام بگید
-اهوم چرا که نه،من توی شهر گویانگ به دنیا اومدم،خیلی آدم آرومیم،آرامش رو دوست دارم،احساساتی هستم ولی خب بخاطر آروم بودنم یکم سخت احساساتمو میتونم بروز بدم...به غیر از مامان و بابام که گویانگ هستن یه برادر بزرگتر دارم...آممم به تمیزی هم خیلی حساسم،شغلمم که میدونید دیگه خواننده و بعضی وقتا بازیگری
-خیلی خوبه،راستی میدونستید من طرفدارتون بودم هااا البته هنوزم هستم
+ئونسو یه چیزایی بهم گفته بود،البته یه جورایی همه چیز رو برام گفت
-عجب
+شیطونه،مثل خواهر برام عزیزه واسه همین بهش گفتم باهتون حرف بزنه
-چی باعث شد فکر کنید با من ازدواج کنید؟
+راستش اولش فکر نمیکردم،فقط یه لحظه نگات کردم داشتی میخندیدی،خنده ات انقد قشنگ بود دلم خواست مال من باشه،بعدشم اینکه مشخصه دختر خوبی هستید و با تعریف هایی که از بقیه ششنیدم بنظرم اومد اگه شریک زندگیم باشی هم خودم آرامش دارم هم واسه همیشه یه دختر با صورت قشنگ کنار خودم دارم
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
راهنماییم کرد تا داخل ساختمون اونجا هم یه خانم اومد وسایلم رو گرفت
خانم:بفرماید بالا آقا اونجا هستن
+مرسی
از پله ها رفتم بالا،اما همه جا تاریک بود،جایی رو نمیدیدم
+آقای کیونگسو شما اینجایید
یهو جلوم یه راه خوشگل که با شمع درست شده بود روشن شد...ازش رد شدم،همه جا روشن شد و کیونگسو وایساده بود رو به رو...نگاهی به اطرافم کردم،شبیه رویا میموند انقدر که همه جا قشنگ بود...
کیونگسو:خیلی خوش اومدید بانوی جوان
+ممنونم
-مرسی که دعوت من رو قبول کردید بفرماید بریم بشینیم
حودش جلو تر رفت صندلی رو از پشت میز کشید برام بیرون نشستم،خودش هم رفت روبه روم نشست،یه زنگ رو میز بود اون رو زد،چند دقیقه بعد چندتا خانم که مشخص بود کارگر اینجان برامون غذا آوردن و چیدن رو میز
خانم:آقا کاری با ما ندارید
-کاری داشتم خبرتون میکنم مرسی
رو کرد سمت من
-بفرمایید از خودتون پذیرایی کنید
+نیازی به این کارا نبود واقعا
-خب من دلم میخواست به بهترین نحو ازتون استقبال کنم
+مرسی
شام خوردیم...همه چی خیلی فوق العاده بود...بعد از شام گفت بریم به تراس...واقعا منظره بیرون از رو تراس خیلی قشنگ بود...رفتم جلو دستامو گذاشتم رو نرده
+اینجا خیلیی قشنگه
-اهوم
چند لحظه سکوت کرد بعدش گفت
-به پیشنهادم فکر کردید
+اهوم
-نظرتون چیه؟
+امشب قبول کردم بیام تا بتونم بیشتر باهاتون آشنا بشم بعد نظر نهایی رو بگم
-آها یعنی الان جوابتون هنوز مشخص نیست
+مشخص که،برای خودم مشخصه،فقط میشه یکم از خودتون برام بگید
-اهوم چرا که نه،من توی شهر گویانگ به دنیا اومدم،خیلی آدم آرومیم،آرامش رو دوست دارم،احساساتی هستم ولی خب بخاطر آروم بودنم یکم سخت احساساتمو میتونم بروز بدم...به غیر از مامان و بابام که گویانگ هستن یه برادر بزرگتر دارم...آممم به تمیزی هم خیلی حساسم،شغلمم که میدونید دیگه خواننده و بعضی وقتا بازیگری
-خیلی خوبه،راستی میدونستید من طرفدارتون بودم هااا البته هنوزم هستم
+ئونسو یه چیزایی بهم گفته بود،البته یه جورایی همه چیز رو برام گفت
-عجب
+شیطونه،مثل خواهر برام عزیزه واسه همین بهش گفتم باهتون حرف بزنه
-چی باعث شد فکر کنید با من ازدواج کنید؟
+راستش اولش فکر نمیکردم،فقط یه لحظه نگات کردم داشتی میخندیدی،خنده ات انقد قشنگ بود دلم خواست مال من باشه،بعدشم اینکه مشخصه دختر خوبی هستید و با تعریف هایی که از بقیه ششنیدم بنظرم اومد اگه شریک زندگیم باشی هم خودم آرامش دارم هم واسه همیشه یه دختر با صورت قشنگ کنار خودم دارم
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
۱۰.۱k
۱۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.