ساعت ۱۱شب
ساعت ۱۱شب
مهدخت
-مهدخت بیا دیگه ژن خوک گذاشتما
+باشه بابا الان میام
گوشیم زدم به شارژ
وژدان :خاک تو سرت مهدخت گوشیت هیچ وقت شارژ نداره 😡
من: به توچه مگه نمی بینی کارای مهم باهاش انجام میدم
وژدان: نمی دونستم تو اینستا ول چرخیدن تو تلگرام چت کردن تو گوگل ول چرخیدن،زنگ زدن الکی کار مهمیه
من: خیلیم مهمه اصن 😒
وژدان : اصن شما ادما همش با وژداناتون دعوا دارید
من : اصن چه ربطی داشت
وژدان : من رفتم اصن
-مهدخت کوه میکنی بیا دیگه
+اومدم واستا دیگه
نشستم رو مبل
۲ساعت بعد
وای چقدر خندیدم سینا مهراد چقدر باحال بازی کرد 😆
اخرش غمگین شد 😓
حوصلم سر رفته بود
من : ماهور میای انابل ۳رو به بینیم
ماهور : مگه روانیم
من : بله که هستی عزیزم ترسو هم هستی😄
ماهور : اصن واسه ضایع کردن تو هم که شده می بینم
فلش وصل کردم
انابل پخش شد
1ساعت بعد
وای چقدر باحال بود
وژدان : عادت داری بعد هر فیلم همینو بگی
من: اصن به تو چه
ماهور : دیگه بریم بخوابیم
بالشت ملافه هارو گذاشتیم
سرم گذاشتم رو بالشت ملافرو رو پاهام کشیدم چقدر سرده
وژدان: خب مریضی جلو پنجره خوابیدی یا اون به بند یا جاتو با ماهور عوض کن
من: برو بابا
یاد اون پسره موبور افتادم
اسمش چی بود
اه تک زبونمه ها 😒
اها امیر یادم اومد
بامزه بود چقدر قربون صدقشون میرن
تا چشام گرم شد یه نفر تکونم داد
ماهور: مهدخت پاشو میخوام برم دستشویی
من: تو میخوای بری من واس چی پاشم خوب
ماهور : بیا اونجا واستا
مهدخت: چه غلطا واس چی واستم بی ادب
ماهور: مهدخت خل نشو بیا دم در واستا میترسم
مهدخت : ترسو 😂
اینم پارت سه
به بخشید دیر شد
چطوره؟
مهدخت
-مهدخت بیا دیگه ژن خوک گذاشتما
+باشه بابا الان میام
گوشیم زدم به شارژ
وژدان :خاک تو سرت مهدخت گوشیت هیچ وقت شارژ نداره 😡
من: به توچه مگه نمی بینی کارای مهم باهاش انجام میدم
وژدان: نمی دونستم تو اینستا ول چرخیدن تو تلگرام چت کردن تو گوگل ول چرخیدن،زنگ زدن الکی کار مهمیه
من: خیلیم مهمه اصن 😒
وژدان : اصن شما ادما همش با وژداناتون دعوا دارید
من : اصن چه ربطی داشت
وژدان : من رفتم اصن
-مهدخت کوه میکنی بیا دیگه
+اومدم واستا دیگه
نشستم رو مبل
۲ساعت بعد
وای چقدر خندیدم سینا مهراد چقدر باحال بازی کرد 😆
اخرش غمگین شد 😓
حوصلم سر رفته بود
من : ماهور میای انابل ۳رو به بینیم
ماهور : مگه روانیم
من : بله که هستی عزیزم ترسو هم هستی😄
ماهور : اصن واسه ضایع کردن تو هم که شده می بینم
فلش وصل کردم
انابل پخش شد
1ساعت بعد
وای چقدر باحال بود
وژدان : عادت داری بعد هر فیلم همینو بگی
من: اصن به تو چه
ماهور : دیگه بریم بخوابیم
بالشت ملافه هارو گذاشتیم
سرم گذاشتم رو بالشت ملافرو رو پاهام کشیدم چقدر سرده
وژدان: خب مریضی جلو پنجره خوابیدی یا اون به بند یا جاتو با ماهور عوض کن
من: برو بابا
یاد اون پسره موبور افتادم
اسمش چی بود
اه تک زبونمه ها 😒
اها امیر یادم اومد
بامزه بود چقدر قربون صدقشون میرن
تا چشام گرم شد یه نفر تکونم داد
ماهور: مهدخت پاشو میخوام برم دستشویی
من: تو میخوای بری من واس چی پاشم خوب
ماهور : بیا اونجا واستا
مهدخت: چه غلطا واس چی واستم بی ادب
ماهور: مهدخت خل نشو بیا دم در واستا میترسم
مهدخت : ترسو 😂
اینم پارت سه
به بخشید دیر شد
چطوره؟
۵.۷k
۲۹ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.