نفرین به من ! به این دلِ سرگرم آرزو
نفرین به من ! به این دلِ سرگرم آرزو
نفرین به بغضِ نیمه شبِ مانده در گلو
دردا که دور گشته و از من بریده است !
من هم بریده ام دگر از نام و آبرو
نفرین به خاطره! به جدایی، به هر چه بود
دعوا، جدل، گلایه ، بهانه، بگو مگو
نفرین به خوابهای پریشان هر شبم!وقتی مرورمیشود
این قصه مو به مو
با این همه نمی شود از دل برانمت اصلاقبول هرچه بگویی فقط بگو
ای جان
تو را به جانِ منِ خسته جان بمان دیگر بگو
چگونه بگویم بمان ؟ بمان !
از رفتنت همیشه خبر داده اے ولیک بازهم بدون خبرناگهان بمان
نفرین به بغضِ نیمه شبِ مانده در گلو
دردا که دور گشته و از من بریده است !
من هم بریده ام دگر از نام و آبرو
نفرین به خاطره! به جدایی، به هر چه بود
دعوا، جدل، گلایه ، بهانه، بگو مگو
نفرین به خوابهای پریشان هر شبم!وقتی مرورمیشود
این قصه مو به مو
با این همه نمی شود از دل برانمت اصلاقبول هرچه بگویی فقط بگو
ای جان
تو را به جانِ منِ خسته جان بمان دیگر بگو
چگونه بگویم بمان ؟ بمان !
از رفتنت همیشه خبر داده اے ولیک بازهم بدون خبرناگهان بمان
۱.۷k
۰۲ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.