من با تو هستم، با تو که، در ذکر لبهای منی
من با تو هستم، با تو که، در ذکر لبهای منی
شاید فراموشت شدم ، در قلب تنهای منی
در خانه می گردم پی ، یک خاطره از جنس تو
همدردیات را فاش کن، کز جنس غمهای منی
از تو گذشتن سادگیست، از بی تو بودنها نگو
هر روز و شب درخاطر و چون سایه هم پای منی
دارم تمنا از تو که ، درخواب هم مهمان شوی
حالا که در بیداریام ، تصویر رؤیای منی
قید تمام عمر را ، با آرزویت میزنم
چون آرزوی دیشب و امروز و فردای منی
خود گفتهای کاین آرزو، آنقدر هم دور از تو نیست
من تکیه کردم بر همین ، تو سهم دنیای منی.
شاید فراموشت شدم ، در قلب تنهای منی
در خانه می گردم پی ، یک خاطره از جنس تو
همدردیات را فاش کن، کز جنس غمهای منی
از تو گذشتن سادگیست، از بی تو بودنها نگو
هر روز و شب درخاطر و چون سایه هم پای منی
دارم تمنا از تو که ، درخواب هم مهمان شوی
حالا که در بیداریام ، تصویر رؤیای منی
قید تمام عمر را ، با آرزویت میزنم
چون آرزوی دیشب و امروز و فردای منی
خود گفتهای کاین آرزو، آنقدر هم دور از تو نیست
من تکیه کردم بر همین ، تو سهم دنیای منی.
۲۵.۹k
۲۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.