روزی میرسه که این سینه پر از هوا میشه ولی دیگه خالی نمیشه
روزی میرسه که این سینه پر از هوا میشه ولی دیگه خالی نمیشه
یکی بهش میگه خفگی یکی میگه مرگ
من میگم آزادی
اونجاست که این صدا دیگه به گوش نمیرسه
اونجاست که هزاران فریاد توی سرم یک باره به لالایی های مادرانه تبدیل میشن
همه ی قنچه بغض ها به اشک ذوق تبدیل میشن
کاش هیچوقت نمیفهمیدم چقد تنها شدم😔
یکی بهش میگه خفگی یکی میگه مرگ
من میگم آزادی
اونجاست که این صدا دیگه به گوش نمیرسه
اونجاست که هزاران فریاد توی سرم یک باره به لالایی های مادرانه تبدیل میشن
همه ی قنچه بغض ها به اشک ذوق تبدیل میشن
کاش هیچوقت نمیفهمیدم چقد تنها شدم😔
۱۳.۳k
۲۴ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.