💜 💜 💜 💜
💜 💜 💜 💜
عشـــــــــق...
پارت 123
نیلوفر :
معذب سرمو انداختم پایین محسن که کنارم نشسته بود برام غذا کشید
عمه : محسن از این نخودا نزار واسه نیلوفر براش خوب نیست
لیلی زد زیر خنده
همه متعجب نگاش کردن
محسن : به چی می خندی
- به تازه عروس
متعجب نگاش کردم لیلی هم به ظاهر متعجب گفت : ببخشید انگار فضولی کردم تو رابطه اتون آخه واسه ام عجیبه
محسن : چی اجیبه
لیلی بی توجه گفت : نمی خوای که ما باور کنیم نیلوفر الان به سن بلوغ رسیده
زد زیر خنده مهرداد کارد می زدی خونش درنمیومد ولی محسن بی تفاوت گفت : زن داداش نظراتت رو بردار واسه خودت دخالت نکن
عمه اخمی کردوگفت : خجالت بکش لیلی
لیلی متعجب گفت : از چی ؟ چطوروقتی این آقا پسرتون ...
مهرداد: لیلی چی داری میگی ساکت شو
آقاحسام اخمی کردوناراحت گفت: سر میز شام هستید ساکت لطفا لیلی عمو
لیلی ساکت شد ومهرداد بلند شد که موهام نمی دونم چطور کشیده شد وناخوداگاه جیغ زدم
محسن زود بلند شد وگفت : وایسا موهاشو کندی
مهرداد متعجب موهام از دکمه ای رو بازوش که آستینش رو جم کرده بود درآوردوگفت : ببخشید حواسم نبود نمی دونستم
محسن موهام کنار زدوگفت : اشکال نداره دردگرفت نیلوفر
- اشکالی نداره
موهام جم کردم انداختم یه طرفم خجالت می کشیدم مهرداد رو نگاه کنم محسنم چه چیزایی از من می خواست
مهرداد : من میدم دیگه کاری ندارید
لیلی : کاش شب می موندی عزیزم صبح می رفتی
مهرداد نگاش کردوچیزی نگفت کت وسوئیچش رو از روی میز برداشت ورفت
محسن نشست کنارم وگفت : عزیزم شامت رو بخور
نخود سبز تو سالاد رو برداشت
مامان با مهربونی گفت : عزیزم سالادت رو بزار کنار وغذات رو بخور
کوفت می خوردم بهتر بود چقدر خجالت می کشیدم همه فهمیدن من پریود شدم
عشـــــــــق...
پارت 123
نیلوفر :
معذب سرمو انداختم پایین محسن که کنارم نشسته بود برام غذا کشید
عمه : محسن از این نخودا نزار واسه نیلوفر براش خوب نیست
لیلی زد زیر خنده
همه متعجب نگاش کردن
محسن : به چی می خندی
- به تازه عروس
متعجب نگاش کردم لیلی هم به ظاهر متعجب گفت : ببخشید انگار فضولی کردم تو رابطه اتون آخه واسه ام عجیبه
محسن : چی اجیبه
لیلی بی توجه گفت : نمی خوای که ما باور کنیم نیلوفر الان به سن بلوغ رسیده
زد زیر خنده مهرداد کارد می زدی خونش درنمیومد ولی محسن بی تفاوت گفت : زن داداش نظراتت رو بردار واسه خودت دخالت نکن
عمه اخمی کردوگفت : خجالت بکش لیلی
لیلی متعجب گفت : از چی ؟ چطوروقتی این آقا پسرتون ...
مهرداد: لیلی چی داری میگی ساکت شو
آقاحسام اخمی کردوناراحت گفت: سر میز شام هستید ساکت لطفا لیلی عمو
لیلی ساکت شد ومهرداد بلند شد که موهام نمی دونم چطور کشیده شد وناخوداگاه جیغ زدم
محسن زود بلند شد وگفت : وایسا موهاشو کندی
مهرداد متعجب موهام از دکمه ای رو بازوش که آستینش رو جم کرده بود درآوردوگفت : ببخشید حواسم نبود نمی دونستم
محسن موهام کنار زدوگفت : اشکال نداره دردگرفت نیلوفر
- اشکالی نداره
موهام جم کردم انداختم یه طرفم خجالت می کشیدم مهرداد رو نگاه کنم محسنم چه چیزایی از من می خواست
مهرداد : من میدم دیگه کاری ندارید
لیلی : کاش شب می موندی عزیزم صبح می رفتی
مهرداد نگاش کردوچیزی نگفت کت وسوئیچش رو از روی میز برداشت ورفت
محسن نشست کنارم وگفت : عزیزم شامت رو بخور
نخود سبز تو سالاد رو برداشت
مامان با مهربونی گفت : عزیزم سالادت رو بزار کنار وغذات رو بخور
کوفت می خوردم بهتر بود چقدر خجالت می کشیدم همه فهمیدن من پریود شدم
۶۸.۴k
۲۴ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.