دست از آغوش دلتنگی ام بردار
دست از آغوش دلتنگی ام بردار
شانه ام درد می خواهد
چشم هایم بغض می کنند
و
دست هایم دور خیالت قاب می شوند
تنگ, تنگ میان بازوانت....
اشک می شوم
رشک می برم
غم می خورم
بدون تو...
اما گاهی بودن از نبودن سخت تر است
برو, برو...
من و تنهاییم برای هم می مانیم
همین کافیست...
(وفا)
شانه ام درد می خواهد
چشم هایم بغض می کنند
و
دست هایم دور خیالت قاب می شوند
تنگ, تنگ میان بازوانت....
اشک می شوم
رشک می برم
غم می خورم
بدون تو...
اما گاهی بودن از نبودن سخت تر است
برو, برو...
من و تنهاییم برای هم می مانیم
همین کافیست...
(وفا)
۱.۵k
۰۶ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.