در دلت عشقِ مرا انگار پنهان کرده ای
در دلت عشقِ مرا انگار پنهان کردهای
شوقِ خود را در دلِ انکار پنهان کردهای
قامتِ دیوارِ حاشایت بلند و سرکش است
عشق را پشتِ همین دیوار پنهان کردهای
لشکرِ واژه گرسنه مانده پشتِ چادرت
باز در انبار، گندمزار پنهان کردهای
روسری بردار و شعرم را برقصان؛ حیف نیست ...
... زیرِ گلهای حریرت تار پنهان کردهای ؟!
چشم در چشم تو میخوانم نماز عشق را
زیرِ ابرو قبلهی سیّار پنهان کردهای
شب به شب رازِ دلت را مینویسی در غزل
زیرِ بالش؛ کاغذ و خودکار پنهان کردهای
اشتیاقِ چشمِ خود را مثل من ابراز کن
پشتِ پلکت حسرتِ دیدار پنهان کردهای
#رضا_قاسمی
شوقِ خود را در دلِ انکار پنهان کردهای
قامتِ دیوارِ حاشایت بلند و سرکش است
عشق را پشتِ همین دیوار پنهان کردهای
لشکرِ واژه گرسنه مانده پشتِ چادرت
باز در انبار، گندمزار پنهان کردهای
روسری بردار و شعرم را برقصان؛ حیف نیست ...
... زیرِ گلهای حریرت تار پنهان کردهای ؟!
چشم در چشم تو میخوانم نماز عشق را
زیرِ ابرو قبلهی سیّار پنهان کردهای
شب به شب رازِ دلت را مینویسی در غزل
زیرِ بالش؛ کاغذ و خودکار پنهان کردهای
اشتیاقِ چشمِ خود را مثل من ابراز کن
پشتِ پلکت حسرتِ دیدار پنهان کردهای
#رضا_قاسمی
۲۷.۴k
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.