رمان شیطنت در راه عشق
رمان شیطنت در راه عشق
پارت_۳۶
دوباره رفتم تو حموم بدبختی وانو هم پر نکردم واس زمان های مِبادا
چطوره تا اب بیاد یه دهن بخونم هم حال کنم هم کمتر سرما رو حس کنم
گلومو صاف کردم اوهم اوهم
صدامو انداختم پس کلمو هوار زدم
پیرهن صورتی دله منو بردی
کشتی تو منو غممو نخوردی
نشون به اون نشون یادته
گل سرخی روی موهات نشوندی
گفتی من الان میرم زودی برمیگردم
گفتی من میام اون وقت باهات همسر میگردم
چراغ شام تارم
بیا چشم انتظارم
اوپس!شرمنده اخلاق دیگ بلند نیستم.
یهو شلوپ شلوپ اب اومد چنان ذوق کردم انگار چندین ساله تو قهطی زندگی میکردم!
خودمو سریع شستمو حوله به تن یه تق به در حموم زدمو گفتم یاالله مناومدم..."مریضم خودتی"
تنمو خشک کردمو لباسو که از قبل اماده کردمو پوشیدم سشوار گرفتمو موهامو خشک کردم
حوصله بستن موهامو نداشتم،بیرونم که نمیخواستم برم
گوشیمو گرفتمو زنگ زدم خونه اقاجون
سمی برداشت
_بله
_سلام سمی چطوری
_ اِ عزیزکم تویی؟خوبی مادر؟دلم هواتو کرده بود،تو نیستی این خونه سوتو کوره والا
_سمی جون یکی یکی،منم خوبم،آقاجون چطوره؟
_ایشونم خوبن فقط دلتنگت هستن
_زیاد نمومده زودی برمیگردم
_انشالا
_میگم سمی آقاجون هست
_اره عزیزم،از من خداحافظ
صدای گرم آقاجون تو گوشی پیچید
_رها بابا سلام
_سلام عشق من چطور مطوری؟
_رها تو کی میخوای ادم شی؟!
_خخخخخ عاشقتم،راستی اون نِوِت چطوره؟زندس؟یه زنگ برا من نزنه جوهر گوشیش تموم میشه!
آقاجون خندیدو گفت
_پسرم خستس وقت نمیکنه،راستی رها کجایی؟برای رامتین زنگ زدم گفت خونه دوستتی!کدوم دوستت
"ای رامتین بدبخت،واستا بیچارت میکنم اما حالا نه"
_خونه یکی از همدانشگاهیم اسمش کتی
_اها باشه بابا جان مراقب خودت باش
خداحافظ
اینم از این
یه نگاه به ساعتم انداختم۱۰ بود
خب الان چکار کنم؟؟؟اها یافتم ساب وی بازی،خیلی حال داره!
نزدیک به نیم ساعت بازی کردم؛دیگ چشمام درد اومد خواستم بخوابم که سورن در زد
_هن؟
_پرو من بزرگترما
_بزرگی به عقل است ن سن
_پوف
_کم اوردی سوت بزن
_خب حالا توام،شام نمیخوری؟
_نچ،پرو پی کارت میخوام بخوابم
_ایشالا دیگ بیدار نشی!
_آینه!
دیگ صدایی نیومد منم اون خری که روی عسلی بودو برداشتمو بغل کردمو خوابیدم
خر...پوف خر...پوف
صبح با صدای زنگ گوشیم چشمامو نیم میلی متر باز کردم
دهن کسی که این وقت زنگ زد سرویس
بدون اینکه به صفحه نگاه کنم تماسو وصل کردم
_سلام جیگر خوبی؟
_سلام قلوه خوبم تو خوبی؟مامان؟بابا؟
طرف از پشت تلفن از خنده رسیه رفت
_قربونت همه خوبن،خانومی میخوای شماره بدم!
_شماره واسه چی؟
_اینکه زنگ بزنی و....
_مگه شارژ مفته بدبخت بی تمدن،بی ناموس مگه خودت کارت ملی نداری؟شناسنامه نداری که مزاحم من میشی؟؟؟
پارت_۳۶
دوباره رفتم تو حموم بدبختی وانو هم پر نکردم واس زمان های مِبادا
چطوره تا اب بیاد یه دهن بخونم هم حال کنم هم کمتر سرما رو حس کنم
گلومو صاف کردم اوهم اوهم
صدامو انداختم پس کلمو هوار زدم
پیرهن صورتی دله منو بردی
کشتی تو منو غممو نخوردی
نشون به اون نشون یادته
گل سرخی روی موهات نشوندی
گفتی من الان میرم زودی برمیگردم
گفتی من میام اون وقت باهات همسر میگردم
چراغ شام تارم
بیا چشم انتظارم
اوپس!شرمنده اخلاق دیگ بلند نیستم.
یهو شلوپ شلوپ اب اومد چنان ذوق کردم انگار چندین ساله تو قهطی زندگی میکردم!
خودمو سریع شستمو حوله به تن یه تق به در حموم زدمو گفتم یاالله مناومدم..."مریضم خودتی"
تنمو خشک کردمو لباسو که از قبل اماده کردمو پوشیدم سشوار گرفتمو موهامو خشک کردم
حوصله بستن موهامو نداشتم،بیرونم که نمیخواستم برم
گوشیمو گرفتمو زنگ زدم خونه اقاجون
سمی برداشت
_بله
_سلام سمی چطوری
_ اِ عزیزکم تویی؟خوبی مادر؟دلم هواتو کرده بود،تو نیستی این خونه سوتو کوره والا
_سمی جون یکی یکی،منم خوبم،آقاجون چطوره؟
_ایشونم خوبن فقط دلتنگت هستن
_زیاد نمومده زودی برمیگردم
_انشالا
_میگم سمی آقاجون هست
_اره عزیزم،از من خداحافظ
صدای گرم آقاجون تو گوشی پیچید
_رها بابا سلام
_سلام عشق من چطور مطوری؟
_رها تو کی میخوای ادم شی؟!
_خخخخخ عاشقتم،راستی اون نِوِت چطوره؟زندس؟یه زنگ برا من نزنه جوهر گوشیش تموم میشه!
آقاجون خندیدو گفت
_پسرم خستس وقت نمیکنه،راستی رها کجایی؟برای رامتین زنگ زدم گفت خونه دوستتی!کدوم دوستت
"ای رامتین بدبخت،واستا بیچارت میکنم اما حالا نه"
_خونه یکی از همدانشگاهیم اسمش کتی
_اها باشه بابا جان مراقب خودت باش
خداحافظ
اینم از این
یه نگاه به ساعتم انداختم۱۰ بود
خب الان چکار کنم؟؟؟اها یافتم ساب وی بازی،خیلی حال داره!
نزدیک به نیم ساعت بازی کردم؛دیگ چشمام درد اومد خواستم بخوابم که سورن در زد
_هن؟
_پرو من بزرگترما
_بزرگی به عقل است ن سن
_پوف
_کم اوردی سوت بزن
_خب حالا توام،شام نمیخوری؟
_نچ،پرو پی کارت میخوام بخوابم
_ایشالا دیگ بیدار نشی!
_آینه!
دیگ صدایی نیومد منم اون خری که روی عسلی بودو برداشتمو بغل کردمو خوابیدم
خر...پوف خر...پوف
صبح با صدای زنگ گوشیم چشمامو نیم میلی متر باز کردم
دهن کسی که این وقت زنگ زد سرویس
بدون اینکه به صفحه نگاه کنم تماسو وصل کردم
_سلام جیگر خوبی؟
_سلام قلوه خوبم تو خوبی؟مامان؟بابا؟
طرف از پشت تلفن از خنده رسیه رفت
_قربونت همه خوبن،خانومی میخوای شماره بدم!
_شماره واسه چی؟
_اینکه زنگ بزنی و....
_مگه شارژ مفته بدبخت بی تمدن،بی ناموس مگه خودت کارت ملی نداری؟شناسنامه نداری که مزاحم من میشی؟؟؟
۱۳.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.