یه بنده خدایی تعریف می کرد ...
یه بنده خدایی تعریف میکرد ...
بچه که بودم ، رفتم مسجد ،
سر نمازم با صدای بلند دعا کردم "خدایا یه دوچرخه به من بده"...
ریش سفید محل شنید ،
گفت : بچه جان ، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست ،
کار خدا لطف به بندگانشه ،
خصوصاً بخشش گناهاشون ،
نه دوچرخه دادن...
صبح روز بعد رفتم یه دوچرخه دزدیدم و تو مسجد سر نمازم دعا کردم که ...
خدایا
من و بابت تمام گناهانم ببخش...
ریش سفید شنید و گفت :
آفرین پسرم ،
حالا شدی مسلمان خوب و خداپرست...
از اون روز دیگه من راهمو پیدا کردم... الان هم ؛
یه گوشه مملکت دارم خدمت میکنم ،
اول اختلاس میکنم و
بعد نماز و نذری و سینهزنی و توبه...
✌️😁😁🤪😬✌️
بچه که بودم ، رفتم مسجد ،
سر نمازم با صدای بلند دعا کردم "خدایا یه دوچرخه به من بده"...
ریش سفید محل شنید ،
گفت : بچه جان ، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست ،
کار خدا لطف به بندگانشه ،
خصوصاً بخشش گناهاشون ،
نه دوچرخه دادن...
صبح روز بعد رفتم یه دوچرخه دزدیدم و تو مسجد سر نمازم دعا کردم که ...
خدایا
من و بابت تمام گناهانم ببخش...
ریش سفید شنید و گفت :
آفرین پسرم ،
حالا شدی مسلمان خوب و خداپرست...
از اون روز دیگه من راهمو پیدا کردم... الان هم ؛
یه گوشه مملکت دارم خدمت میکنم ،
اول اختلاس میکنم و
بعد نماز و نذری و سینهزنی و توبه...
✌️😁😁🤪😬✌️
۳.۰k
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.