🦋گیسوی شب🦋
🦋گیسوی شب🦋
# پارت صدوسی دو
آریا :
وقتی پیاده شدم با دیدن ماشین مدل بالای طلایی رنگی به یاشار نگاه کردم وگفتم : کسی قرار بود بیاد؟
یاشار شونه بالا انداخت وگفت : نه کی مثلا ؟ !
چیزی نگفتم وزودتر از بچه ها رفتم تو ویلا با دیدن حامد جا خوردم اومد طرفم ومحکم بغلم کرد
- حامد تو اینجا ؟!
حامدابروهاشو بالا انداخت وبه پشت سرش نگاه کرد از دیدن روشنک تعجب کردم تعجب من از دیدن اون بود
حامد آروم زد به شونه ام وپچ پچ مانند گفت : نگو نمی دونستی اینجا ویلای کیه؟!
اخم کردم وگفتم : اون ؟!
حامد : فکر کردم یاشار بهت گفته
- مهم نیست
رفتم جلوتر واول به روشنک سلام کردم بعدم به فروغ که با لبخند نگام می کرد
روشنک با خوشرویی جوابمو داد اونم با لبخند همیشگی
- به به فروغ السلطنه
برگشتم ویاشار رو نگاه کردم که این حرف رو زده بود زودتر از دخترا اومدتو ویلا به حامد سلام کرد واز کنار من گذشت وبا روشنک دست دادرومو برگردوندم گیسو به گلین تکیه داده بود از رنگ پریده اش معلوم بود حال خوبی نداره رفتم کنارشون و خطاب به گلین گفتم : بهتره ؟
گلین : نمی دونم
- گیسو بهتری
نگام کرد وآروم گفت : خوبم
- بهتره استراحت کنی
- سلام آریا جان
برگشتم واز دیدن فرزاد اونم بعد سالها تعجب کردم
- فرزاد ؟!
خندید واومد کنارم همدیگرو بغل کردیم
سوتی زد وگفت : اوه چقدر عوض شدی از همیشه جذابتر
بهش لبخند زدم
نگاهی به دخترا انداخت وگفت : اصلا فکر نمی کردم سوپرایز حامد تو باشی عالی بود سوپرایزت
حامد لبخندی زد وگفت : البته مدیون یاشار هستیم
زود قضاوت کردم در مورد یاشار چرا فکر می کردم کار اون از قصد بوده که منو ناراحت کنه
- خوشحالم می بینمت فرزاد
فرزاد لبخندی زد وگفت : نمی خوای معرفی کنی ...بزار حدس بزنم که تو هنوز مجردی هیچ کدوم از این خانم ها مال تو نیست
فرزاد عادت بدی که داشت فکر می کرد می تونه مالک زن یا دختری بشه که هیچ وقت هم اتفاق نیفتاد این مربوط می شد به گذشته شاید متاهل بود ولی بازم همونجوری حرف می زد
گلین اخمی کرد وگفت : آریا میشه فشار گیسو رو بگیری نگرانم
- آره ببرش تو اتاق آنا یه چیز مقوی بیار
دخترا رفتن رو به فرزاد گفتم : گیسو وگلین دختر عموهای من هستن .آنا هم خواهرم
به اشاره ای فرزاد نشستیم یاشار نبود وفروغ کنجکاو نگاهم می کرد عجیب بود که خبری از پارسا همسرش نبود
حامد : امیروفرهاد رفتن خرید یکم به مواد خوراکی بیشتری نیاز داشتیم
- فرهاد؟
# پارت صدوسی دو
آریا :
وقتی پیاده شدم با دیدن ماشین مدل بالای طلایی رنگی به یاشار نگاه کردم وگفتم : کسی قرار بود بیاد؟
یاشار شونه بالا انداخت وگفت : نه کی مثلا ؟ !
چیزی نگفتم وزودتر از بچه ها رفتم تو ویلا با دیدن حامد جا خوردم اومد طرفم ومحکم بغلم کرد
- حامد تو اینجا ؟!
حامدابروهاشو بالا انداخت وبه پشت سرش نگاه کرد از دیدن روشنک تعجب کردم تعجب من از دیدن اون بود
حامد آروم زد به شونه ام وپچ پچ مانند گفت : نگو نمی دونستی اینجا ویلای کیه؟!
اخم کردم وگفتم : اون ؟!
حامد : فکر کردم یاشار بهت گفته
- مهم نیست
رفتم جلوتر واول به روشنک سلام کردم بعدم به فروغ که با لبخند نگام می کرد
روشنک با خوشرویی جوابمو داد اونم با لبخند همیشگی
- به به فروغ السلطنه
برگشتم ویاشار رو نگاه کردم که این حرف رو زده بود زودتر از دخترا اومدتو ویلا به حامد سلام کرد واز کنار من گذشت وبا روشنک دست دادرومو برگردوندم گیسو به گلین تکیه داده بود از رنگ پریده اش معلوم بود حال خوبی نداره رفتم کنارشون و خطاب به گلین گفتم : بهتره ؟
گلین : نمی دونم
- گیسو بهتری
نگام کرد وآروم گفت : خوبم
- بهتره استراحت کنی
- سلام آریا جان
برگشتم واز دیدن فرزاد اونم بعد سالها تعجب کردم
- فرزاد ؟!
خندید واومد کنارم همدیگرو بغل کردیم
سوتی زد وگفت : اوه چقدر عوض شدی از همیشه جذابتر
بهش لبخند زدم
نگاهی به دخترا انداخت وگفت : اصلا فکر نمی کردم سوپرایز حامد تو باشی عالی بود سوپرایزت
حامد لبخندی زد وگفت : البته مدیون یاشار هستیم
زود قضاوت کردم در مورد یاشار چرا فکر می کردم کار اون از قصد بوده که منو ناراحت کنه
- خوشحالم می بینمت فرزاد
فرزاد لبخندی زد وگفت : نمی خوای معرفی کنی ...بزار حدس بزنم که تو هنوز مجردی هیچ کدوم از این خانم ها مال تو نیست
فرزاد عادت بدی که داشت فکر می کرد می تونه مالک زن یا دختری بشه که هیچ وقت هم اتفاق نیفتاد این مربوط می شد به گذشته شاید متاهل بود ولی بازم همونجوری حرف می زد
گلین اخمی کرد وگفت : آریا میشه فشار گیسو رو بگیری نگرانم
- آره ببرش تو اتاق آنا یه چیز مقوی بیار
دخترا رفتن رو به فرزاد گفتم : گیسو وگلین دختر عموهای من هستن .آنا هم خواهرم
به اشاره ای فرزاد نشستیم یاشار نبود وفروغ کنجکاو نگاهم می کرد عجیب بود که خبری از پارسا همسرش نبود
حامد : امیروفرهاد رفتن خرید یکم به مواد خوراکی بیشتری نیاز داشتیم
- فرهاد؟
۱۵.۳k
۰۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.