☀️گیسوی شب☀️ادامه ..
☀️گیسوی شب☀️ادامه ..
# پارت دویست وبیست ودو
آریا:
- شبت بخیر پسرم ...
چه خوب بود که زن عمو هوامو داشت چه خوب بود که درکمون می کرد از پله ها رفتم بالا وبه اتاقم رفتم لباسمو عوض کردم وآماده ای خواب شدم رو تخت دراز کشیدم وچشامو بستم فکرم اروم نبود هیچ چیزی از آینده نمی دونستم هیچی از رفتارا وکارای گیسو که نمی دونم چی تو سرش می گذشت زیر لب اسم خدا رو آوردم واز ته دلم میخواستم دل اونو به رحم بیاره ...🤍
# پارت دویست وبیست ودو
آریا:
- شبت بخیر پسرم ...
چه خوب بود که زن عمو هوامو داشت چه خوب بود که درکمون می کرد از پله ها رفتم بالا وبه اتاقم رفتم لباسمو عوض کردم وآماده ای خواب شدم رو تخت دراز کشیدم وچشامو بستم فکرم اروم نبود هیچ چیزی از آینده نمی دونستم هیچی از رفتارا وکارای گیسو که نمی دونم چی تو سرش می گذشت زیر لب اسم خدا رو آوردم واز ته دلم میخواستم دل اونو به رحم بیاره ...🤍
۱۵.۳k
۰۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.