عاشقانه
روزها را همه با یاد تو شب می کردم
فکر برگشتن عمرم به عقب می کردم
درد دوری و بساطی که مهیا میشد
طول این فاصله با گریه وجب میکردم
بین گیسوی تو آرامش من خوابیده
از خدا راحت این روح طلب می کردم
اوج تاریکی شب ، نور کم این گوشی،
بوسه بر عکس تو با رسم ادب میکردم
لازمی هم که به تعریف ندارد حالم
بی تو بر زندگیام، لعن و غضب می کردم
شک ندارم که تو احساس مرا می دانی
فکر برگشتن عمرم به عقب می کردم
درد دوری و بساطی که مهیا میشد
طول این فاصله با گریه وجب میکردم
بین گیسوی تو آرامش من خوابیده
از خدا راحت این روح طلب می کردم
اوج تاریکی شب ، نور کم این گوشی،
بوسه بر عکس تو با رسم ادب میکردم
لازمی هم که به تعریف ندارد حالم
بی تو بر زندگیام، لعن و غضب می کردم
شک ندارم که تو احساس مرا می دانی
۱۷.۴k
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.