رمان من اشتباه پارت بیست و هشت
نیمه های راه نگه داشتم تا قدمی بزنیم. اونجا چندتا پروانه دید و آروم آروم به سمتشون رفت.
- ازت فرار می کنند.
- می دونم.
به پروانه ها که رسید به هوا پریدن. دستش رو بالا برد و پروانه ها دور دستش حلقه زدن و چرخیدن و از بالای ناخون هاش به آسمون پرواز کردن. نوا به سمتش دوید.
- مامان پروانه ها چطوری به دنیا میان؟
- با خوشبختی مامان.
- یعنی چی؟
- هر وقت تو خوشبخت باشی یک پروانه به دنیا میاد.
نوا رو بغل کردم تا پروانه ها رو ببینه. شال دریا از روی گردنش کنار رفته بود. ناخواسته سرم رو جلو بردم و روی قسمت لخت گردنش گذاشتم. حینی کشید و چشمهاشرو بست و به کمرش قوس داد. لبهام رو که جدا کردم نوا گفت:
- فکر کنم یک پروانه دیگه به دنیا اومد.
چشم هام رو بستم و اجازه دادم دشت پر پروانه بشه.
دوباره که سوار شدیم آهنگ آرومی گذاشتم و به سکوت ماشین گوش دادم.
- دوست داری همیشه خوشبخت باشیم؟
انگار که از خواب بیدار شده باشه نگاهم کرد.
- چی؟
سوالم رو تکرار نکردم. جرات دوباره تکرار کردنش رو نداشتم.
- دوست... دوست دارم.
لبخند محویی زدم. از نوا پرسیدم:
- تو چی بابایی؟
- من هم دوستت دارم!
آنچنان حرفش به دلم نشست که نتونستم جلوی خندم رو بگیرم.
-پس پیش به روی خوشبختی!
سر راه به رستوران سنتی رفتیم. نوا رفت با بچه ها بازی کنه و ماهم روی تخت نشستیم و غذا سفارش دادیم. چشمم به نوازنده بود که می نواخت جلو رفتم و سفارشی گفتم:
- لطفا آهنگ بالاخره کار خودت رو کردی مجید رضوی.
دوباره برگشتم نشستم.
- چی بهشون گفتی؟
- می فهمی.
آهنگ شروع شد
چشماتو ببند تا بگم که چقد میخوامت
بدجور عشق دلم
چشم من همش میپادت
مثل تو اصن کی داره
خوشگلی ازت میباره
همون شبی که بهت خورد چشم
شونمون خورد بهم ما زدیم زل بهم
ـــــــــــــــ|Blogtext|ـــــــــــــ
یکم پیشت شدش هول دلم
دیدم باید حسمو من بهت لو بدم
بلاخره کارتو کردی اگه نتونم ازت دل بکنم چی
تو دلمه واست حرفای قشنگی
هِی دلم میخواد تورو دست خودم نی
همش به خودم میرسم به عشقت
چشمات منو میده سمتت هی کش
نفسم ببین من گذاشتم
کنار اسمت یه قلب قرمز
ـــــــــــــــ|Blogtext|ـــــــــــــ
همون شبی که بهت خورد چشم
شونمون خورد بهم ما زدیم زل بهم
یکم پیشت شدش هول دلم
دیدم باید حسمو من بهت لو بدم
بلاخره کارتو کردی اگه نتونم ازت دل بکنم چی؟
تو دلمه واست حرفای قشنگی
هی دلم میخواد تورو دستِ خودم نی
تمام مدت دریابا لبخندنگاهم می کرد اما نگاه من به خواننده ها بود طاقت تب نگاهش رو نداشتم. غذا رو آوردن. دیزی بود. نون ریز کردم واولین تیکه نون رو سر دو انگشتم گرفتم وسمت دهن دریا بردم با لذت دهنش رو باز کرد و من هم روی زبونش گذاشتم. نوا رو صدا زدیم. همون موقع گوشی زنگ خورد. نگاه کردم همون دوست دختر فرزاد بودبا حرص قطع کردم
- ازت فرار می کنند.
- می دونم.
به پروانه ها که رسید به هوا پریدن. دستش رو بالا برد و پروانه ها دور دستش حلقه زدن و چرخیدن و از بالای ناخون هاش به آسمون پرواز کردن. نوا به سمتش دوید.
- مامان پروانه ها چطوری به دنیا میان؟
- با خوشبختی مامان.
- یعنی چی؟
- هر وقت تو خوشبخت باشی یک پروانه به دنیا میاد.
نوا رو بغل کردم تا پروانه ها رو ببینه. شال دریا از روی گردنش کنار رفته بود. ناخواسته سرم رو جلو بردم و روی قسمت لخت گردنش گذاشتم. حینی کشید و چشمهاشرو بست و به کمرش قوس داد. لبهام رو که جدا کردم نوا گفت:
- فکر کنم یک پروانه دیگه به دنیا اومد.
چشم هام رو بستم و اجازه دادم دشت پر پروانه بشه.
دوباره که سوار شدیم آهنگ آرومی گذاشتم و به سکوت ماشین گوش دادم.
- دوست داری همیشه خوشبخت باشیم؟
انگار که از خواب بیدار شده باشه نگاهم کرد.
- چی؟
سوالم رو تکرار نکردم. جرات دوباره تکرار کردنش رو نداشتم.
- دوست... دوست دارم.
لبخند محویی زدم. از نوا پرسیدم:
- تو چی بابایی؟
- من هم دوستت دارم!
آنچنان حرفش به دلم نشست که نتونستم جلوی خندم رو بگیرم.
-پس پیش به روی خوشبختی!
سر راه به رستوران سنتی رفتیم. نوا رفت با بچه ها بازی کنه و ماهم روی تخت نشستیم و غذا سفارش دادیم. چشمم به نوازنده بود که می نواخت جلو رفتم و سفارشی گفتم:
- لطفا آهنگ بالاخره کار خودت رو کردی مجید رضوی.
دوباره برگشتم نشستم.
- چی بهشون گفتی؟
- می فهمی.
آهنگ شروع شد
چشماتو ببند تا بگم که چقد میخوامت
بدجور عشق دلم
چشم من همش میپادت
مثل تو اصن کی داره
خوشگلی ازت میباره
همون شبی که بهت خورد چشم
شونمون خورد بهم ما زدیم زل بهم
ـــــــــــــــ|Blogtext|ـــــــــــــ
یکم پیشت شدش هول دلم
دیدم باید حسمو من بهت لو بدم
بلاخره کارتو کردی اگه نتونم ازت دل بکنم چی
تو دلمه واست حرفای قشنگی
هِی دلم میخواد تورو دست خودم نی
همش به خودم میرسم به عشقت
چشمات منو میده سمتت هی کش
نفسم ببین من گذاشتم
کنار اسمت یه قلب قرمز
ـــــــــــــــ|Blogtext|ـــــــــــــ
همون شبی که بهت خورد چشم
شونمون خورد بهم ما زدیم زل بهم
یکم پیشت شدش هول دلم
دیدم باید حسمو من بهت لو بدم
بلاخره کارتو کردی اگه نتونم ازت دل بکنم چی؟
تو دلمه واست حرفای قشنگی
هی دلم میخواد تورو دستِ خودم نی
تمام مدت دریابا لبخندنگاهم می کرد اما نگاه من به خواننده ها بود طاقت تب نگاهش رو نداشتم. غذا رو آوردن. دیزی بود. نون ریز کردم واولین تیکه نون رو سر دو انگشتم گرفتم وسمت دهن دریا بردم با لذت دهنش رو باز کرد و من هم روی زبونش گذاشتم. نوا رو صدا زدیم. همون موقع گوشی زنگ خورد. نگاه کردم همون دوست دختر فرزاد بودبا حرص قطع کردم
۱۰.۴k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.