الف
آه نه. دیگر حوصله مراسم دیگری را ندارم! آیین دیگری برای احضار نیروهای نامرئی در جهان مرئی! چه ربطی دارد به دنیای امروز ما؟ فارغ التحصیل ها از دانشگاه که بیرون می آیند کار گیر نمی آورند. مسن ها بازنشسته می شوند و گرفتار یک لقمه نانند. آدم بزرگ ها که از نه صبح تا پنج بعدازظهر جان می کنند تا خرج خانواده و تحصیل بجه هایشان را بدهند، فرصتی برای رویاهایشان ندارند. مدام با سر می خورند به چیزی که ما بهش می گوییم ‹‹واقعیت تلخ››.
پائولو کوئیلو
فقط بچه ها اعتقاد دارند هر کاری از دستشان بر می آید. راحت اعتماد می کنند و نترس هستند. به قدرت خودشان باور دارند و هر چه دلشان می خواهد به دست می آورند. وقتی بزرگ می شوند، کم کم می فهمند که آن قدر ها هم که فکر می کردند قدرت ندارند و برای بقا به دیگران احتیاج دارند. بعد بچه شروع می کند به دوست داشتن و امید به اینکه دوستش بدارند، حتی اگر به معنای صرف نظر کردن از قدرتش باشد. همه مان به همین نقطه می رسیم: آدم بزرگ هایی که همه کار می کنیم تا ما را بپذیرند و دوست داشته باشند.
پائولو کوئیلو
فقط بچه ها اعتقاد دارند هر کاری از دستشان بر می آید. راحت اعتماد می کنند و نترس هستند. به قدرت خودشان باور دارند و هر چه دلشان می خواهد به دست می آورند. وقتی بزرگ می شوند، کم کم می فهمند که آن قدر ها هم که فکر می کردند قدرت ندارند و برای بقا به دیگران احتیاج دارند. بعد بچه شروع می کند به دوست داشتن و امید به اینکه دوستش بدارند، حتی اگر به معنای صرف نظر کردن از قدرتش باشد. همه مان به همین نقطه می رسیم: آدم بزرگ هایی که همه کار می کنیم تا ما را بپذیرند و دوست داشته باشند.
۶.۷k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.