دگر تهران خداحافظ تنها بگو کجا؟!
دگر تهران خداحافظ تنها بگو کجا؟!
یا شایدم چطور باید که من زندگی کنم؟!
یا که نه، بهتر بگویمت باز دلمردگی کنم دیگر چطور باور کنم؟!
یعنی بدون چشمهایش باید با ترانه های مشترک تمام جاده را رانندگی کنم؟!
تا کی زیر درد آوار غم در حسرت یک لحظه بوییدنش روی دستهای خشک و بی کسی ام مثل ابر بهار بارندگی کنم؟!
باز من و یک دنیا خاطره و شعر؟!
سوزش داغ روی سینه و دلی..
تا کی همه شان را شرمندگی کنم؟!
یا شایدم چطور باید که من زندگی کنم؟!
یا که نه، بهتر بگویمت باز دلمردگی کنم دیگر چطور باور کنم؟!
یعنی بدون چشمهایش باید با ترانه های مشترک تمام جاده را رانندگی کنم؟!
تا کی زیر درد آوار غم در حسرت یک لحظه بوییدنش روی دستهای خشک و بی کسی ام مثل ابر بهار بارندگی کنم؟!
باز من و یک دنیا خاطره و شعر؟!
سوزش داغ روی سینه و دلی..
تا کی همه شان را شرمندگی کنم؟!
۱۴۰
۱۸ مهر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.