پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت،نیمه شب خواب دیدکه بیگنا
پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت،نیمه شب خواب دیدکه بیگناه
است، پس اوراآزاد کرد،،پادشاه گفت حاجتی بخواه !درویش
گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تورابیدارمیکندتامراازبند رها
کنی،، نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم،،،
است، پس اوراآزاد کرد،،پادشاه گفت حاجتی بخواه !درویش
گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تورابیدارمیکندتامراازبند رها
کنی،، نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم،،،
۳.۱k
۱۰ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.