یاد تو افتادم توبه رفت از یادم
یاد تو افتادم توبه رفت از یادم
جان خسته ام را به دست تو دادم
با چشمان بستم به پایت افتادم
دور از عشقت حالا در دستان بادم
چه آسان شکستم آن عهدی که بستم
محکم تر گرفتم دستت را در دستم
گفتم درد من را درمان کن که خستم
دردم را ندیدی من توبه شکستم
من توبه شکستم
من توبه شکستم
لعنت به آن لحظه که چشمم را به چشمم تو دوختم
نفرین به آتش عشقی که من درآ ن سوختم
سوختـــــــــم
ســـــــــوختم
چه آسان شکستم آن عهدی که بستم
محکم تر گرفتم دستت را در دستم
گفتم درد من
جان خسته ام را به دست تو دادم
با چشمان بستم به پایت افتادم
دور از عشقت حالا در دستان بادم
چه آسان شکستم آن عهدی که بستم
محکم تر گرفتم دستت را در دستم
گفتم درد من را درمان کن که خستم
دردم را ندیدی من توبه شکستم
من توبه شکستم
من توبه شکستم
لعنت به آن لحظه که چشمم را به چشمم تو دوختم
نفرین به آتش عشقی که من درآ ن سوختم
سوختـــــــــم
ســـــــــوختم
چه آسان شکستم آن عهدی که بستم
محکم تر گرفتم دستت را در دستم
گفتم درد من
۱.۳k
۱۲ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.