➖⃟♥️•• 𝒓𝒊𝒈𝒉𝒕 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 𝒑⁷⁹
کوک کنارم نشسته بود حواسم بود چقد میخوره خیلی خورده بود ولی هنوز مست نشده بودظرفیتش بالاعه یکم از وودکایی که برام ریخته بود نوشیدم صدای آهنگه رو اعصابم بود یهو چندتا دختر که لباسای خیلی خیلی بازی پوشیده بودن اومدن
_سلام اوپا...میتونیم همراهیت کنیم؟
کوک بهم نگا کردو خم شد پاهامو با دستاش گرف و گذاشت رو پاهای خودش از این کارش تعجب کرده بودم
_خانوما...میبینید که همراه دارم
بعد چند دقیقه که اونا رفتن خواستم پاهامو بردارم که کوک گفت
_دوباره میاناااا
_چی؟...نمیان
_اینجور جاها مدلشون همینه
_ کوک
کوک برگشت و کمرم و با دستاش گرف مست شده بود
_میخوام برم دسشویی
_یکم صب کن میریم خونههه
_کوک بزا پاشم
_پاشو
بلند شدم و رفتم سمت دستشویی ته راهرو وارد دستشویی شدم اوفففف مردم بو الکللل یه اب زدم تو صورتم و یکم به پیراهنم دست کشیدم و خارج شدم رفتم تو سالن اصلی اون کوک بود؟...واقعا؟...چرا اینجوری شده؟
مست مست بود و چندتا دختر دورش نشسته بودن رفتم سمت مبل روبه روی کوک نشستم و به خودش و دخترای دورش با حالتی که یکی از ابروهام بود و یه پوز خند رو لبام بود به مرد مست روبه روم خیره بودم
_سلام سویونننن
_عووو سلام آقای جئون
_باهام اینطوری حرف نزن...تو که تنبیه نمیخوای؟
با اینکه میدونستم حرفاشو همیشه عملی میکنه با بی خیالی گفتم
_اوففف ترسیدمممم
و لیوان شراب تو دهنم از حسودی خالی کردم قطره های وودکا از گوشه دهنم راهشونو باز کردن و رفتن تو گردنم عجب گندی زدممم وادفاک احساس گیجی داشتم پاهام یاری نمیکرد ب خودمم ک گند زده بودم
_بیب...احساس نمیکنی خیلی از حدت فراتر رفتی؟
_ها؟...بریمممم خونههههه
پاشدم رفتم سمت کوک
_پاشوووو
مست بودم...بودیم وعضمون خراااب بود
کوک پاشد باهم رفتیم سمت در شبی زامبیا را میرفتیم خودمو انداختم رو کمر کوک و دستشو گرفتم
_نمیتوووونم را بیامممم
_در حال سقوطم از روم پاشو عنتر
(چیه؟...میخواستین چی بشه منحرفا)
_نمیشم بیوفتتت
کوک افتاد پایین افتادم روش
_افتادمممم یکی بیاد منو بلندددد کنههه
نیم خیز پاشدم و به صورتش خیره شدم یه سیلی محکم بش زدم
یهو لیموزین جلومون وایساد پا دادم رو شکمش و در حالی که ماشینو نگه داشته بودم پاشدم در لیموزین و باز کردم و خوابیدم رو صندلی کوک با بدبختی پاشد و اومد دم در لیموزین
_برو اونور
یکی محکم کوبید رو باسنم
_پاشو برو اونور میخوام بیام تو
_ها؟
_سلام اوپا...میتونیم همراهیت کنیم؟
کوک بهم نگا کردو خم شد پاهامو با دستاش گرف و گذاشت رو پاهای خودش از این کارش تعجب کرده بودم
_خانوما...میبینید که همراه دارم
بعد چند دقیقه که اونا رفتن خواستم پاهامو بردارم که کوک گفت
_دوباره میاناااا
_چی؟...نمیان
_اینجور جاها مدلشون همینه
_ کوک
کوک برگشت و کمرم و با دستاش گرف مست شده بود
_میخوام برم دسشویی
_یکم صب کن میریم خونههه
_کوک بزا پاشم
_پاشو
بلند شدم و رفتم سمت دستشویی ته راهرو وارد دستشویی شدم اوفففف مردم بو الکللل یه اب زدم تو صورتم و یکم به پیراهنم دست کشیدم و خارج شدم رفتم تو سالن اصلی اون کوک بود؟...واقعا؟...چرا اینجوری شده؟
مست مست بود و چندتا دختر دورش نشسته بودن رفتم سمت مبل روبه روی کوک نشستم و به خودش و دخترای دورش با حالتی که یکی از ابروهام بود و یه پوز خند رو لبام بود به مرد مست روبه روم خیره بودم
_سلام سویونننن
_عووو سلام آقای جئون
_باهام اینطوری حرف نزن...تو که تنبیه نمیخوای؟
با اینکه میدونستم حرفاشو همیشه عملی میکنه با بی خیالی گفتم
_اوففف ترسیدمممم
و لیوان شراب تو دهنم از حسودی خالی کردم قطره های وودکا از گوشه دهنم راهشونو باز کردن و رفتن تو گردنم عجب گندی زدممم وادفاک احساس گیجی داشتم پاهام یاری نمیکرد ب خودمم ک گند زده بودم
_بیب...احساس نمیکنی خیلی از حدت فراتر رفتی؟
_ها؟...بریمممم خونههههه
پاشدم رفتم سمت کوک
_پاشوووو
مست بودم...بودیم وعضمون خراااب بود
کوک پاشد باهم رفتیم سمت در شبی زامبیا را میرفتیم خودمو انداختم رو کمر کوک و دستشو گرفتم
_نمیتوووونم را بیامممم
_در حال سقوطم از روم پاشو عنتر
(چیه؟...میخواستین چی بشه منحرفا)
_نمیشم بیوفتتت
کوک افتاد پایین افتادم روش
_افتادمممم یکی بیاد منو بلندددد کنههه
نیم خیز پاشدم و به صورتش خیره شدم یه سیلی محکم بش زدم
یهو لیموزین جلومون وایساد پا دادم رو شکمش و در حالی که ماشینو نگه داشته بودم پاشدم در لیموزین و باز کردم و خوابیدم رو صندلی کوک با بدبختی پاشد و اومد دم در لیموزین
_برو اونور
یکی محکم کوبید رو باسنم
_پاشو برو اونور میخوام بیام تو
_ها؟
۸.۵k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.