» اون همراه خوبی بود ..«
» اون همراه خوبی بود ..«
هواپیما لحظه به لحظه به زمین نزدیک تر می شد و بر روی باند فرودگاه قرار گرفت...
احساس امنیت بسیار زیادی را می شد حس کرد...
ولی قول آهنی با سرعت روی باند حرکت می کرد و تصمیم به توقف نداشت!
بیم و امید هر دو همراه مسافران بود..
----------------
شروع ماجرا از زمان توقف هست!
----------------
شدت خوشحالی مسافران عده ای را به گریه انداخت
بنظر می آمد همانند تولد از مادر
همه با هم به دنیا آمدند!
اولین واکنش خوشحالی وصف ناشدنی بود که با هیجان بسیار ، برای خلبان به دست زدن پرداختند و خلبان را همچون منجی و دکتری که آنها را به دنیا آورده تشویق کردند..
«عجب خلبانی اگر او نبود
میگن توی ... درس خونده
با تجربه هست ..
خلبان های ایرانی ...حرفه ای هستند
و..»
هواپیما لحظه به لحظه به زمین نزدیک تر می شد و بر روی باند فرودگاه قرار گرفت...
احساس امنیت بسیار زیادی را می شد حس کرد...
ولی قول آهنی با سرعت روی باند حرکت می کرد و تصمیم به توقف نداشت!
بیم و امید هر دو همراه مسافران بود..
----------------
شروع ماجرا از زمان توقف هست!
----------------
شدت خوشحالی مسافران عده ای را به گریه انداخت
بنظر می آمد همانند تولد از مادر
همه با هم به دنیا آمدند!
اولین واکنش خوشحالی وصف ناشدنی بود که با هیجان بسیار ، برای خلبان به دست زدن پرداختند و خلبان را همچون منجی و دکتری که آنها را به دنیا آورده تشویق کردند..
«عجب خلبانی اگر او نبود
میگن توی ... درس خونده
با تجربه هست ..
خلبان های ایرانی ...حرفه ای هستند
و..»
۱.۸k
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.