Part33
Part33
وقتی دوست دخترت تنها دختر مافیاست🎫
When your girlfriend is the only mafia girl
مقابل مامی .....
ات به بدن کارنا خیره شد ....
و نفس نفس زنان گفت :بدنت .....خیلی هات و بزرگه
کارنا:برعکس تو که کوچولویی
واسه همین نمیتونیدر مقابلم مقاومت کنی
ات:دلیلش یه چیز دیگس
کارنا :چیه ؟
ات:سکسی بودنت
کارنا گردن اتو گرفتو محکم لب اتو کوبید به لبخودش و شروع به خوردن ات کرد
کارنا پاهاشو باز کرد و ات دو تا پاهاشو گذاشت پشت پاهای کارنا و خودشو توی کارنا جا داد و محکم بغلش کرد و دستاشو روی سینه های کارنا گذاشت بعدش ات سرشو گذاشت روی سینه های کارنا و یکم زبون زد و کارنا خندش گرفت و اتو خوابوندو سینه های اتو کرد تو دهنش و محکم خورد
کارنا :یاد بگیر غذاتو درست بخوری
ات:غذای من خیلی زیاده آخه
کارنا :غذای من زیاد نیست ولی خوشمزش
ات سرخ شد
کارنا داشت سینه های اتو میخورد و ات بهش زل زده بود و کارنا ام بهش چشمک زد و اتو سرشو پایین برد
کارنا وسط خوردن خندش گرفت و اتو گاز گرفت
خلاصه بعد قرنی حموم کردن و رفتن بیرون
کارنا :اومممم چه صبحانه ای درست کرده بیبیمممم
ات:حیحی
کارنا اینقدر گشنش بود تند تند داشت میخورد
اتم داشت بهش نگاه میکرد
کارنا :هوم؟؟
ات:هیچ
کارنا:اوم....بخور دیگ
ات پاشد رفت سمت کارنا و لباشو بوسید
ات: اذیتم میکرد لبات اینقدر ازم دور بود
کارنا کمر اتو گرفت و بلندش کرد گذاشتش رو میز و بهش یکم غذا داد
۲۰مین بعد
کارنا:پاشو حاضر شو بریم دیگ
ات:نهههه خوبهههه همینجااا میشه بمونیم 🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
کارنا: نخیر کلی کارام عقب مونده
ات:لفطا🥹🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
کارنا :..
Celer esmite
your support?:
i love you~
وقتی دوست دخترت تنها دختر مافیاست🎫
When your girlfriend is the only mafia girl
مقابل مامی .....
ات به بدن کارنا خیره شد ....
و نفس نفس زنان گفت :بدنت .....خیلی هات و بزرگه
کارنا:برعکس تو که کوچولویی
واسه همین نمیتونیدر مقابلم مقاومت کنی
ات:دلیلش یه چیز دیگس
کارنا :چیه ؟
ات:سکسی بودنت
کارنا گردن اتو گرفتو محکم لب اتو کوبید به لبخودش و شروع به خوردن ات کرد
کارنا پاهاشو باز کرد و ات دو تا پاهاشو گذاشت پشت پاهای کارنا و خودشو توی کارنا جا داد و محکم بغلش کرد و دستاشو روی سینه های کارنا گذاشت بعدش ات سرشو گذاشت روی سینه های کارنا و یکم زبون زد و کارنا خندش گرفت و اتو خوابوندو سینه های اتو کرد تو دهنش و محکم خورد
کارنا :یاد بگیر غذاتو درست بخوری
ات:غذای من خیلی زیاده آخه
کارنا :غذای من زیاد نیست ولی خوشمزش
ات سرخ شد
کارنا داشت سینه های اتو میخورد و ات بهش زل زده بود و کارنا ام بهش چشمک زد و اتو سرشو پایین برد
کارنا وسط خوردن خندش گرفت و اتو گاز گرفت
خلاصه بعد قرنی حموم کردن و رفتن بیرون
کارنا :اومممم چه صبحانه ای درست کرده بیبیمممم
ات:حیحی
کارنا اینقدر گشنش بود تند تند داشت میخورد
اتم داشت بهش نگاه میکرد
کارنا :هوم؟؟
ات:هیچ
کارنا:اوم....بخور دیگ
ات پاشد رفت سمت کارنا و لباشو بوسید
ات: اذیتم میکرد لبات اینقدر ازم دور بود
کارنا کمر اتو گرفت و بلندش کرد گذاشتش رو میز و بهش یکم غذا داد
۲۰مین بعد
کارنا:پاشو حاضر شو بریم دیگ
ات:نهههه خوبهههه همینجااا میشه بمونیم 🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
کارنا: نخیر کلی کارام عقب مونده
ات:لفطا🥹🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
کارنا :..
Celer esmite
your support?:
i love you~
۴.۶k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.