🔴توجه 🔴
🔴توجه 🔴
جنبه نداری نخون 🔴 اسماته🔴
اون یکی رو با دستام می مالوندم از سینش دل کندم و همینجوری که بدنش و مزه مزه میکردم رسیدم به پوصینش و پاهاش و انداختن روی شونه ها و شروع کردیم به خوردن پوصینش که با این کارم ناله هاش در اومد با اون ناله هایی که ات میکرد تحملم کمتر میشد
بعد از چند مین اولین انگشتم و کردم توش که این کارم برابر با ناله های ات بود
دومین انگشتم و کردم توش و شروع کردم به تکون دادن انگشتام و سومی هم کردم مثل اینکه واسه سومی اماده نبود ولی باید عادت میکرد که دیکمو با این پوصینش هندل کنه
انگشتام و در اوردم چون دیگه صبرم تموم شده بود و نصف دیکم و اروم اروم کردم توش که این کارم مساوی با ناله های کش دار ات بود
ات: اههه... کو...ک...کوک ... درد داره
کوک: بیب .... اههه....این تازه نصفش... باید کلشو برام هندل... اههه... کنی
ات:
وقتی گفت نصفش تعجب کردم اگه این نصفشه کلش که هیچی من بخیه لازم میشم
کوک:بعد چند مین شروع کردم به حرکت دادن دیکم بعد از چند مین کلشو کردم توش که جیغ بنفشی زد شروع کردم و همینجوری تند تند دیکم و توش عقب جلو میکردم دیدم ناله هاش از سر لذت میاد فهمیدم که نقطه ی حساسش رو پیدا کرد و تا تونستم توش میکوبیدم که متوجه ی چیزی شدم بله اون خون بود چون ات باکره بود همون موقع کام کردم و کشیدم بیرون ازش اما من هنوز دلم میخواست و کامل ارضا نشده بودم که متوجه شدم ات اومده روی دلم نشسته و سرشو گذاشت روی سنم که گفت
ات: هنوز دلت میخواد... ددی
کوک: اره ...بیب اما تو درد داری
ات: میخوای.... بهت سواری بدم ددی( خودشو به دیک کوک مالوندو کوک ناله ی مردونه ای کرد)
کوک: اههه... اره بیب خیلی میخوام
ات شروع کرد به بالا و پایین کردن روی دیک کوک و کوک هم از سر لذت ناله ی مردونه ای کرد و بعد چند مین کوک ات و بلند کرد و بهش گفت..
کوک: بیب... خیلی دلم میخواد حلقه ی لبتو دور دیکم حس کنم
ات: با کمال میل....ددی فاکر
ات بلند شد و رفت روی زمین نست و کوک هم لبه ی تخت و ات شروع کرد به ساک زدن و مکیدن که این کار ات برابر با ناله های مردونه کوک بود که از سر لذت میز بعد از چند مین کوک توی دهن ات کام کرد که کوک رفت برای ات دستمال اورد تا بریزه بیرون اما ات لجباز تر از کوک بود و همسو قورت داد و کوک نیش خندی رو و هردوشون رفتن توی تخت که کوک دستشو دور کمر ات حلقه کردو گفت..
کوک: بیب، درد داری
ات: اره... خیلی
کوک: میخوای ماساژت بدم تا بهتر بشی
ات: اره
کوک شروع به، ماساژ، دادن کرد و بعد از چند مین هردو به خواب رفتن و........
بچه ها اگه خوشتون نمیاد نخونین یا اگه دوست ندارید بهم بگید که دیگه اسمات نزارم لایک یادتون نره.... ❤
لایک ❤ بوس
جنبه نداری نخون 🔴 اسماته🔴
اون یکی رو با دستام می مالوندم از سینش دل کندم و همینجوری که بدنش و مزه مزه میکردم رسیدم به پوصینش و پاهاش و انداختن روی شونه ها و شروع کردیم به خوردن پوصینش که با این کارم ناله هاش در اومد با اون ناله هایی که ات میکرد تحملم کمتر میشد
بعد از چند مین اولین انگشتم و کردم توش که این کارم برابر با ناله های ات بود
دومین انگشتم و کردم توش و شروع کردم به تکون دادن انگشتام و سومی هم کردم مثل اینکه واسه سومی اماده نبود ولی باید عادت میکرد که دیکمو با این پوصینش هندل کنه
انگشتام و در اوردم چون دیگه صبرم تموم شده بود و نصف دیکم و اروم اروم کردم توش که این کارم مساوی با ناله های کش دار ات بود
ات: اههه... کو...ک...کوک ... درد داره
کوک: بیب .... اههه....این تازه نصفش... باید کلشو برام هندل... اههه... کنی
ات:
وقتی گفت نصفش تعجب کردم اگه این نصفشه کلش که هیچی من بخیه لازم میشم
کوک:بعد چند مین شروع کردم به حرکت دادن دیکم بعد از چند مین کلشو کردم توش که جیغ بنفشی زد شروع کردم و همینجوری تند تند دیکم و توش عقب جلو میکردم دیدم ناله هاش از سر لذت میاد فهمیدم که نقطه ی حساسش رو پیدا کرد و تا تونستم توش میکوبیدم که متوجه ی چیزی شدم بله اون خون بود چون ات باکره بود همون موقع کام کردم و کشیدم بیرون ازش اما من هنوز دلم میخواست و کامل ارضا نشده بودم که متوجه شدم ات اومده روی دلم نشسته و سرشو گذاشت روی سنم که گفت
ات: هنوز دلت میخواد... ددی
کوک: اره ...بیب اما تو درد داری
ات: میخوای.... بهت سواری بدم ددی( خودشو به دیک کوک مالوندو کوک ناله ی مردونه ای کرد)
کوک: اههه... اره بیب خیلی میخوام
ات شروع کرد به بالا و پایین کردن روی دیک کوک و کوک هم از سر لذت ناله ی مردونه ای کرد و بعد چند مین کوک ات و بلند کرد و بهش گفت..
کوک: بیب... خیلی دلم میخواد حلقه ی لبتو دور دیکم حس کنم
ات: با کمال میل....ددی فاکر
ات بلند شد و رفت روی زمین نست و کوک هم لبه ی تخت و ات شروع کرد به ساک زدن و مکیدن که این کار ات برابر با ناله های مردونه کوک بود که از سر لذت میز بعد از چند مین کوک توی دهن ات کام کرد که کوک رفت برای ات دستمال اورد تا بریزه بیرون اما ات لجباز تر از کوک بود و همسو قورت داد و کوک نیش خندی رو و هردوشون رفتن توی تخت که کوک دستشو دور کمر ات حلقه کردو گفت..
کوک: بیب، درد داری
ات: اره... خیلی
کوک: میخوای ماساژت بدم تا بهتر بشی
ات: اره
کوک شروع به، ماساژ، دادن کرد و بعد از چند مین هردو به خواب رفتن و........
بچه ها اگه خوشتون نمیاد نخونین یا اگه دوست ندارید بهم بگید که دیگه اسمات نزارم لایک یادتون نره.... ❤
لایک ❤ بوس
۱۲.۰k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.