گل ارکیده
part ²⁸
ات : برای این که نمیخواستم با مردی باشم که دلش پیش یکی دیگع گیره و داره بهم خیانت میکنه
یهو برگشت و نگاه خیرشو بهم داد و گفت
تهیونگ : من بهت خیانت نمیکنم من دلم فقط پیش تو گیره چرا میخوای جوری رفتار کنی که انگار نمیدونی چقد دوست دارم
منم نگاهمو بهش دادم
ات : من خودم پیامتونو خوندم و وقتی بهت زنگ زد و تو حمام بودی من گوشیتوجواب دادم میدونی اون زنیکه اومد اینجا
تهیونگ : چی کی اومده اینجا
ات : سه روز پیش اومد اینجا بهم گفتم پامو از زندگیتون بکشم بیرون میددنی اون بهم گفت هرزه ؟( داد )
ات : بهم گفت کاش میمردم هق تو بدنمو دیدی ؟
ات : اون زنیکه هولم داد کبودی توی پهلومو دیدی ؟
پیرهنمو زدم بالا و جای کبودیو بهش نشون دادم
اون باید همه چیزو میدونست به علاوه باید اینو هم میدونست که من قرار نیس ولش کنم
من هرجوری بشه تورو پیش خودم نگه میدارم
با بهت بهم نگاه میکرد
رنگ نگاهش عصبی شد خم شد و جای کبودی روی پهلومو بوسه ای کرد و بعدش تو صورتم نگاه کرد
تهیونگ : توان این کارشو پس میده اون حتی حق دیدن تورو نداشت و حالا اومده بهت آسیب زده
دستشو روی سینه چپم گذاشت
تهیونگ : قراره حسابی درد بکشه چون قلب فرشته کوچولومو به درد آورده
بوسه ای روی پیشونیم گذاشت و به سمت در رفت قبل از خروجش گفتم
ات : کجا میری ؟
برگشت تا جوابم رو بده
تهیونگ : حسابشو میرسم بعدشم میارمش اینجا باید همه چیو توضیح بده ازت معذرت خواهی کنه بهت ثابت میکنم که چقدر دوست دارم
مهلت واسه گفتن چیزی یا مخالفت و بهم نداد و از خونه خارج شد درو محکم بست
هنوز متوجه نیستی که به هیچ قیمتی از دستت نمیدم
حتی بخاطرت یه کبودی بزرگ روی بدنم درس کردم
فلش بک سه روز پیش
ویو ات
بعد خوردن قرصام لیوان آب و روی کابینت گذاشتم که صدای زنگ در توی خونه پیچید از آشپز خونه اومدم بیرون
ات : برای این که نمیخواستم با مردی باشم که دلش پیش یکی دیگع گیره و داره بهم خیانت میکنه
یهو برگشت و نگاه خیرشو بهم داد و گفت
تهیونگ : من بهت خیانت نمیکنم من دلم فقط پیش تو گیره چرا میخوای جوری رفتار کنی که انگار نمیدونی چقد دوست دارم
منم نگاهمو بهش دادم
ات : من خودم پیامتونو خوندم و وقتی بهت زنگ زد و تو حمام بودی من گوشیتوجواب دادم میدونی اون زنیکه اومد اینجا
تهیونگ : چی کی اومده اینجا
ات : سه روز پیش اومد اینجا بهم گفتم پامو از زندگیتون بکشم بیرون میددنی اون بهم گفت هرزه ؟( داد )
ات : بهم گفت کاش میمردم هق تو بدنمو دیدی ؟
ات : اون زنیکه هولم داد کبودی توی پهلومو دیدی ؟
پیرهنمو زدم بالا و جای کبودیو بهش نشون دادم
اون باید همه چیزو میدونست به علاوه باید اینو هم میدونست که من قرار نیس ولش کنم
من هرجوری بشه تورو پیش خودم نگه میدارم
با بهت بهم نگاه میکرد
رنگ نگاهش عصبی شد خم شد و جای کبودی روی پهلومو بوسه ای کرد و بعدش تو صورتم نگاه کرد
تهیونگ : توان این کارشو پس میده اون حتی حق دیدن تورو نداشت و حالا اومده بهت آسیب زده
دستشو روی سینه چپم گذاشت
تهیونگ : قراره حسابی درد بکشه چون قلب فرشته کوچولومو به درد آورده
بوسه ای روی پیشونیم گذاشت و به سمت در رفت قبل از خروجش گفتم
ات : کجا میری ؟
برگشت تا جوابم رو بده
تهیونگ : حسابشو میرسم بعدشم میارمش اینجا باید همه چیو توضیح بده ازت معذرت خواهی کنه بهت ثابت میکنم که چقدر دوست دارم
مهلت واسه گفتن چیزی یا مخالفت و بهم نداد و از خونه خارج شد درو محکم بست
هنوز متوجه نیستی که به هیچ قیمتی از دستت نمیدم
حتی بخاطرت یه کبودی بزرگ روی بدنم درس کردم
فلش بک سه روز پیش
ویو ات
بعد خوردن قرصام لیوان آب و روی کابینت گذاشتم که صدای زنگ در توی خونه پیچید از آشپز خونه اومدم بیرون
۳.۰k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.