Fₐₖₑ ₙₐₘₑ: Yₐₛ
Fₐₖₑ ₙₐₘₑ: Yₐₛ
ₚₐᵣₜ³⁴
.⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝
" استاد....استاد لطفا، التماستون میکنم. دیگه بسه. استاد چند روز دیگه خواستگاریمه، لطفا اینکارو نکنین."
سرم رو تکون دادم و اشک با تمام قدرت روی گونه هام فرو ریخت.
" تهیونگ:تو مال من شدی، اینجوری از دستت نمیدم ، حتی به قیمت جونم."
جیغ زدم:
ا/ت : یه روزی زن عموت میشم، میام جلو چشمت تا از کرده ی امروزت شرمنده بشی."
خشدرا و مطمئن گفت:
" تهیونگ: اون روزی وجود نداره ا/ت، تو وصلی به من، تا هر وقت بخوام همیشه دارمت..."
《 حال 》
صدای فندک زدن کسی توی سکوتِ سردِ قبرستون نشست....
سرم رو پیچیدم و مرد بلند قد و میانسالی رو دیدم که دورتر از من روی قبر تازه ای نشست.
منم دلم یکی از اون قبر های تازه باز شده رو میخواد، یه خونه ابدی برای آرامشم....مثل جین.
یهو لرز کردم و دستام روی سنگ قبرش یخ کرد. با گریه گفتم:
ا/ت : تو رفتی....اما من هنوز زنده ام، هنوز دارم می بازم، هنوز دارم عذاب میکشم...کاش میموندی تا برات توضیح بدم جین، میدونم الان دیگه از همه چی خبر داری، ولی من.....من گناهی ندارم....هر دفعه که تحقیقامو پس میفرستاد، هر دفعه که روی برگه امتحانم یه نمره کم بهم میداد، هر دفعه منو به چیزی تهدیدم میکرد تمام بدنم میلرزید، من گناهی نداشتم که برادرزاده ت برام دام پهن کرد و زندگیمو خراب کرد، فکر میکرد....
شِدَتِ گریه ام زیاد تر شد و هر دو دستم رو محکم روی سنگ قبرش زدم و گفتم:
ا/ت: فکر میکردم اگه به تو جواب مثبت بدم
ₚₐᵣₜ³⁴
.⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝
" استاد....استاد لطفا، التماستون میکنم. دیگه بسه. استاد چند روز دیگه خواستگاریمه، لطفا اینکارو نکنین."
سرم رو تکون دادم و اشک با تمام قدرت روی گونه هام فرو ریخت.
" تهیونگ:تو مال من شدی، اینجوری از دستت نمیدم ، حتی به قیمت جونم."
جیغ زدم:
ا/ت : یه روزی زن عموت میشم، میام جلو چشمت تا از کرده ی امروزت شرمنده بشی."
خشدرا و مطمئن گفت:
" تهیونگ: اون روزی وجود نداره ا/ت، تو وصلی به من، تا هر وقت بخوام همیشه دارمت..."
《 حال 》
صدای فندک زدن کسی توی سکوتِ سردِ قبرستون نشست....
سرم رو پیچیدم و مرد بلند قد و میانسالی رو دیدم که دورتر از من روی قبر تازه ای نشست.
منم دلم یکی از اون قبر های تازه باز شده رو میخواد، یه خونه ابدی برای آرامشم....مثل جین.
یهو لرز کردم و دستام روی سنگ قبرش یخ کرد. با گریه گفتم:
ا/ت : تو رفتی....اما من هنوز زنده ام، هنوز دارم می بازم، هنوز دارم عذاب میکشم...کاش میموندی تا برات توضیح بدم جین، میدونم الان دیگه از همه چی خبر داری، ولی من.....من گناهی ندارم....هر دفعه که تحقیقامو پس میفرستاد، هر دفعه که روی برگه امتحانم یه نمره کم بهم میداد، هر دفعه منو به چیزی تهدیدم میکرد تمام بدنم میلرزید، من گناهی نداشتم که برادرزاده ت برام دام پهن کرد و زندگیمو خراب کرد، فکر میکرد....
شِدَتِ گریه ام زیاد تر شد و هر دو دستم رو محکم روی سنگ قبرش زدم و گفتم:
ا/ت: فکر میکردم اگه به تو جواب مثبت بدم
۳.۵k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.